loading...
پرشين موزيك
sadagh بازدید : 360 سه شنبه 27 فروردین 1392 نظرات (1)

 

۵۰گروه شبه شیطان پرستی در ایران

ارسال توسط: جواد تاریخ ارسال: بهمن ۱۵, ۱۳۹۱ در: شیطان ,جن و جادو, مقالات | دیدگاه : ۵

 

۵۰گروه شبه شیطان پرستی در ایرانReviewed by جواد on Feb 3Rating: 5.0۵۰گروه شبه شیطان پرستی در ایران

گرایش به شیطان‌پرستی در ایران نسبت به آنچه در سطح جهان وجود دارد، بسیار سطحی است، اما با این حال گزارش‌های رسمی از فعالیت بیش از ۵۰ گروه شبه‌شیطان‌پرستی در ایران خبر می‌دهد. ورود اندیشه‌های غربی به ایران به عصر پهلوی باز می‌گردد، این تمایلات، از طریق کسانی که به تازگی از غرب بازگشته بودند و همین طور با ابزارهای اطلاع‌رسانی نوین، مانند سینما و تلویزیون وارد ایران شد.نشریه شفافیت به سردبیری سیدکاظم موسوی درباره ورود شیطان‌پرستی‌ به ایران به عنوان یکی از مظاهر تمدن غربی چنین می‌نویسد

* ترویج سبک خاصی از موسیقی

نوع جدید شیطان‌‌پرستی در یک بازه ۱۰ ساله و با ورود موسیقی متال به جامعه ایران آغاز شد، با وجود اینکه موسیقی متال تنها از آن شیطان‌گرا‌ها نیست، اما گروه‌های شیطان‌گرا از این موسیقی برای القای اندیشه و تفکر خود بهترین بهره را برده‌اند. با فرارسیدن سال‌های پایانی دهه هفتاد و سهل‌انگاری وزارت ارشاد وقت در دادن مجوز انتشار به کتاب‌های این گروه‌ها و نیز انتشار آلبوم‌های موسیقی گروه‌های متالیکا، راه برای گسترش اینپدیده در ایران هموار شد، به این موضوع آن قدر با دیده تسامح نگریسته شده بود که برخی از کنسرت‌های منتسب به این گروه‌ها در معتبرترین دانشگاه‌های کشور برگزار می‌شد!

واقعیت این است که گرایش به شیطان‌پرستی در ایران نسبت به آنچه در سطح جهان وجود دارد، بسیار سطحی است، در ایران به استثنای استفاده از موسیقی برای برخی اهداف مشخص و انضمام شعر هزل فارسی به آن، مابقی اطوارهای شیطان‌گرایی به همان شکل وارداتی باقی مانده است و کاربران آن هیچ گونه اطلاعی از دلیل و سبب کاربرد نمادهای آن ندارند، همانطور که جوانانی که آرم سر خرگوش یا همان PlayBoy را بر گردن می‌آویختند، نمی‌دانستند ایننشانه در غرب بیشتر مورد استفاده همجنس‌بازان است.

در تمام این موارد، ایرانیانی که از نمادها و آرایش‌های شیطانی استفاده می‌کنند، عموماً مفهوم این نمادها را نمی‌دانند. البته برخی از افراد هم هستند که با علم به معنای نمادها از آن‌ها استفاده می‌کنند، هر چند تعدادشان بسیار کم و انگشت‌شمار است.

نکته بسیار جالبی که در مورد کاربران نمادهای شیطان‌گرایی قابل ذکر است، میزان معلومات و تحصیل آن‌هاست؛ آمارها نشان می‌دهد که دست کم ۹۰ درصد واردکنندگان محصولات شیطان‌گرایی به کشور، فاقد تحصیلات دانشگاهی و خانواده سالم هستند.

آخرین گزارش‌های رسمی از فعالیت بیش از ۵۰ گروه شبه‌شیطان‌پرستی در ایران خبر می‌دهد، حال آنکه آمارهای غیر رسمی این تعداد را به ۲۰۰ هم رسانده‌اند، این گروه‌ها که عموماً گروه‌های تخدیری هستند مراکزی برای جذب جوانان به نفسانیات، از خود بیگانگی و شهوات‌اند که با دقت خاصی برنامه ریزی شده‌اند، وقتی این اطلاعات را در کنار فاش شدن کمک ۸ میلیون دلاری ایالات متحده به این گروه‌ها می‌گذاریم، موضوع از یک بحران اجتماعی به یک مسئله امنیتی تبدیل می‌شود.

* ضرورت آگاهی‌بخشی به نسل جوان

جوانان ایرانی عموماً اطلاعی از معنا و مفهوم نمادهای شیطان‌گرایی ندارند، از این رو آگاهی‌بخشی در این مسیر می‌تواند برای نجات بسیاری از آن‌ها راهگشا باشد، در این مسیر خانواده، مدرسه و رسانه ملی نقشی محوری دارند.

اما باید این نکته را در نظر بگیریم که منظور از آگاهی تنها شناساندن چند علامت و شکل و مفهوم نیست، بلکه بخش اعظم این آگاهی به شناخت خود و فرهنگی خودی باز می‌گردد، اصولاً یکی از دلایل مهم گرایش جوانان ما به چنین نحله‌هایی خلق قهرمانانی با شمایل شیطانی در محصولات سینمایی و تصویری استکه از آن سوی مرزها به فرهنگ ما تزریق می‌شود.

شناخت فرهنگ ملی می‌تواند در این مسیر راهگشا باشد، باید به اسطوره‌های نظامی، ورزشی، هنری و ادبی پرداخته شود و قدمت هزاران ساله آن‌ها را به جوانان نشان داد تا در سایه آن نیازی به چهره‌هایی مانند «مرلین منسون» و یا «هل هامر» را در خود احساس نکنند و به جای دریافت خصایل شیطانی آن‌ها با نگاه به چهره‌‌های ملی، ضمن در هم شکستن احساس خود کم‌بینی، روح غرور و عظمت ملی را در آن‌ها بیدار شود.

خوشبختانه مدتی است که رسانه ملی با درکاین معضل و قبول واقعیت‌ها به تهیه و پخش مستندهای تأثیرگذاری نظیر «شوک» اقدام کرده است، با این حال بسیاری از مسایل را به دلیل معذوریت اخلاقی نمی‌توان از طریق رسانه‌ها بیان کرد، اینجاست که نقش آموزش و پرورش در راهنمای اولیا و جوانان، آشکار می‌شود و همت و عزم ملی را به یاری می‌طلبد.

 

sadagh بازدید : 280 سه شنبه 27 فروردین 1392 نظرات (0)

 

 

فهم حیوانات از اعمال اجنهReviewed by جواد on Jan 30Rating: 5.0فهم حیوانات از اعمال اجنه

الجن لا تخبل احدا فی بیته عتیق من الخیل.
پیامبر فرمود
:جن کسی است که در خانه خود اسب نجیب و اصیلی داشته باشد را دیوانه نمی کند.
اجنه موجوداتی هستند که دیده نمی شوند و چنان که بخواهند در زندگی انسان ها تاثیر بگذارند تا آن قسمتی که توانایی دارند
،پنهانی کاری می کنند ولی حیوانات این حرکات مخفی جنیان را می بینند و توانایی به هم زدن آن را دارند.یکی از این حیوانات اسب است.

باز از آن حضرت است که فرمود:هنگامی که مردم صدای پارس کردن سگی یا صدای الاغی را می شوند باید به خدا پناه ببرند چنین حیواناتی قادر به دیدن چیزهاییی هستند که مردم از دیدن آنها عاجزند.
همچنین علی(ع)فرموده اس
ت:چون جامه خود را از بدن بیرون آورید بسم الله بگویید تا جنیان نپوشند و اگر نگویید جنیان تا صبح جامه را می پوشند.

باید گفت که اجنه مانند انسان ترس و وحشت دارند.مثلا قرآن نقل می کند که آنها از شهاب های آسمانی می ترسند.گفته اند که اجنه از بعضی حیوانات ماننداسب اصیل،کبوتر و خروس سفید می ترسند.

به همین دلیل گفته شده که نگهداری بعضی حیوانات خانگی و پرندگان در خانه بلایا را در آن خانه دفع یا کاهش می دهد.در کتاب<<مکارم>>از امام صادق روایت شده که فرمود:در خانه هر پیغمبری کبوتر نگهداشته می شد،زیرا سفیهان طائفه جن در خانه ها با بچه های خانه بازی می کنند وقتی در خانه کبوتر باشد با آنان بازی کرده و به مردمش کاری ندارند.اما اینکه بعضی عقیده دارند اجنه از اشیا آهنی مانند چاقو،قیگی و مانند آن می ترسند و گاهی آنها را در کنار بستر خود یا نوزادان قرار نی دهند خرافات است و هیچ منبع موثقی آنها را تایید نکرده است.

البته برای دفع اجنه خواندن و نوشتن آیات و ادعیه ای توصیه شده که در کتب معتبر آمده است.مثلا در کتاب مفاتیحالجنان دعاهایی تجویز شده است.

از امام باقر نقل شده است که فرمود:هر کس در خواب از جن می ترسد سوره های فلق،ناس و آیه الکرسی را بخواند و پیامبر اسلام در هنگام خواب آیه الکرسی را تلاوت می کرد و می فرمود:جبرئیل پیش من آمد و گفت:یا رسول اااه به درستی که عفریتی از جن در خواب تو را مکر و حیله می کند.پس بر تو باد خواندن آیه الکرسی.
گفتن لا حول ولا قوه الا بالله،برای دفع
شیاطین جنی موثر است.

نویسنده : محمد جواد صابریان ثانی

 

sadagh بازدید : 337 سه شنبه 27 فروردین 1392 نظرات (0)

 

یازده قانون مهم شیطان پرستی

ارسال توسط: جواد تاریخ ارسال: اسفند ۱۶, ۱۳۹۱ در: شیطان ,جن و جادو, مقالات | دیدگاه : ۵

 

یازده قانون مهم شیطان پرستیReviewed by جواد on Mar 6Rating: 5.0یازده قانون مهم شیطان پرستیدر برخی منابع برای شیطان پرستی یازده قانون ذکر کرده اند که ابتدا متن انگلیسی و ترجمه آن را ذکر نموده سپس به نقد آن می پردازیم

در برخی منابع برای شیطان پرستی یازده قانون ذکر کرده اند که ابتدا متن انگلیسی و ترجمه آن را ذکر نموده سپس به نقد آن می پردازیم

۱.Do not give opinion or advice unless you are asked!
.نظرات یا نصیحت هایت را ابراز ندار جز اینکه درخواست کنند!

۲.Do not tell your troubles to others unless you are sure they wantto hear them.
.مشکلات خود را به دیگران نگو جز اینکه مطمئن باشی آنها می خواهند گوش بدهند!

.۳.When in another’s lair,show him respect or else do not go there
.وقتی در استراحت گاه دیگری هستی احترامشان را حفظ کن وگرنه به آنجا پای نگذار!

۴.If a guest in your lair annoys you,treat him cruelly and withoutmercy.
.اگر در مهمانی در استراحت گاهت هست که تو را می رنجاند،او را مورد ستم خویش قرار بده،بدون هیچ گونه رحمی.

۵.Do not make 3exual advances unless you a re given the mating signal.
.پیشنهاد رابطه جنسی نداشته باش،مگر اینکه به تو اشاره ای شود یعنی طلب شود.

۶.Do not take that whichr does not belong to you unless it is a burden to the other person and he cries out to be relieved.
.کاری که به تو تعلق ندارد،نگیر!جز اینکهمسئولیتش با شخص دیگری باشد و او فریاد می زند و کمک می خواهد.

۷.Acknowledge the power of magic if you have employed it successfully to obtain your desires.If you deny the power of magic after having called upon it with success,you will loose all you obtained.
.قدر ت جادو را تصدیق کن.اگر آن را به طور موفقیت آمیزی برای تحقق آرزوهایت استفاده می کنی!اگر قدرت جادو را رد کنی بعد از به دست آوردن آرزوهایت،تمام خواسته هایت باطل می شود.

۸.Do not complain about anything to which you need not subject yourself.
.درباره کاری که احتیاج نداری تحت تسلط تو باشد،شکایت نکن.

۹.Do not harm little children.
.به کودکان صدمه نزن.

۱۰.Do not kill non-human animals unless attacked or for your food.
.به هیچ حیوانی غیر انسان صدمه نزن مگر برای غذایت یا دفع حمله اش.

۱۱.When walking in open territory bother no one.If someone bothers you ask him to stop.If does not stop destroy him.
.وقتی در سرزمینی قدم می زنی،برای کسی مزاحمت ایجاد نکن.اگر کسی برایت دردسر درست کرد،از او بخواه که ادامه ندهد!اگر به کارش پایان نداد،او را نابود کن.

ملاحظات
الف)درباره قانون اول می توان گفت،بیان عقیده و نظ
ر صحیح،مشروط به درخواست دیگران نیست.اگر فرد یا جمعی اندیشه یا عملکرد اشتباهی دارند،لازم است راه و روش صحیح به آنها ارائه شود،اگر چه از سوی آنان درخواستی نباشد.چرا که بسا اوقات افراد از خطای خود غافل هستند.

ب)در مورد بند چهارم و یازدهم باید توجه کرد که اگر شخصی به انسان تعدی و ظلم کرد،حتی اگر مهمان ما نباشد،حداکثر می توان ستمی برابر با ظلم او انجام داد.اگر کسی به ما ظلم کرد و. کار او زشت و غلط است،پاسخ بی رحمانه و شدیدتر ما هم زشت و غلط است و در این صورت ما با شخص متعدی تفاوتی در زشتی نداریم.

ج)بند پنجم بر اساس نگاه الحادی و اومانیستی صحیح است،اما بر مبنای اندیشه الهی،چون زن و مرد،هر دو مخلوق خداوندهستند،افعال آنها نیز باید با اجازه پروردگار باشد و رضایت افراد،شرط کافی برای ازدواج یا امور دیگر نیست.استدلال بر مخلوقیت انسان و وجود خالق مربوط به مباحث عقیدتی است.

د)پدیده سحر و جادو اگرچه واقیت دارد و بر اساس گواهی آیات الهی و اولیا و تجربه تاثیراتی در عالم خارج دارد،اما به دلیل آثار سو و ویرانگری که می تواند در زندگی افراد ایجاد کند و افراد خاصی از غیر راه های عادی و طبیعی،می توانند به امکانات و امور اضافی دسترسی پیدا کنند و نیز جهات دیگر،استفاده از این فن و ابزار،بر اساس دستورهای دینی،ممنوع است.

نویسنده : محمد جواد صابریان ثانی

منبع : تربت

 

sadagh بازدید : 332 سه شنبه 27 فروردین 1392 نظرات (0)

 

پیشنهاد ازدواج دختر جن به انسان

ارسال توسط: جواد تاریخ ارسال: اسفند ۰۷, ۱۳۹۱ در: ادبیات, داستان ها | دیدگاه : ۴۱

 

پیشنهاد ازدواج دختر جن به انسانReviewed by جواد on Feb 25Rating: 5.0پیشنهاد ازدواج دختر جن به انسانحجت الاسلام آقا سید محمد ابراهیم حسینی نقل کرده است که:من در سال1374در روستای کرزان از توابع تویسرکان منبر می رفتم.روز تاسوعا بود.

حجت الاسلام آقا سید محمد ابراهیم حسینی نقل کرده است که:من در سال۱۳۷۴در روستای کرزان از توابع تویسرکان منبر می رفتم.روز تاسوعا بود.با میزبان خود آقای محمود افشاری برای گردش به صحرا رفتیم.پدری با دو فرزندش را دیدم که لوبیا قرمز می کاشتند.

بعد از سلام و احوال پرسی سخن از
توجه خداوند بزرگ به بندگان و معجزه ائمه اطهار به میان آمد.آقای کریمیکرزانی داستان جالبی را برای ما نقل کرد که:

یکی از بچه ها به نام عباس فردی است بسیار متدین و دقیق در انجام تکالیف شرعی که با مادر و همسر خود زندگی می کند.روزی از محل کار خود خارج شده و به سوی منزل می رود.

در بین راه صدای دختری به گوشش می رسد که ایشانرا با نام صدا می زند.وقتی برمی گردد دختری زیبا با قیافه بسیار دلفریب مشاهده می کند.آن دختر اظهار می کند:عباس،من عاشق تو شدم و از تو درخواست ازدواج دارم.عباس با شنیدن این کلام در حالی که از اتهام مردم هم هراسان است که در کوچه با چنین دختری مشغول صحبت کرده،

گفت:من همسر و مادری تحت تکلف خود داشته و قصد ازدواج مجدد ندارم.با اینکه او اظهار می کند که نه تنها هیچ احتیاج مادی به تو ندارم و نیازهای مادی شما را هم برطرف خواهم کرد اما عباس نمی پذیرد.تا اینکه به خانه می رود و می بیند همان دختر زودتر از او به منزل رفته و داخل اتاق نشسته است.باز پیشنهاد ازدواج از طرف دختر و نپذیرفتن از طرف عباس.خلاصه اینکه عباس سیلی به صورت دختر می زند .

دختر هم سیلی به عباس می زند و او را نقش بر زمین می کند.عباس بیهوش می شود و او را به بیمارستان می برند.مدتها بی هوش بوده تا کم کم با اشاره به اطرافیان خود می فهماند که او را به مشهد و حرم امام رضا ببرند.آقا امام رضا او را شفا می دهد و عباس شفای کامل پیدا می کند.

نویسنده : محمد جواد صابریان ثانی

منبع : تربت

 

sadagh بازدید : 248 سه شنبه 27 فروردین 1392 نظرات (0)

 

شیطان پرستی در ایران

ارسال توسط: جواد تاریخ ارسال: اسفند ۰۸, ۱۳۹۱ در: جریان های انحرافی, شیطان ,جن و جادو, مقالات | دیدگاه : ۱۶

 

شیطان پرستی در ایرانReviewed by جواد on Feb 26Rating: 5.0شیطان پرستی در ایراندر سال اول جنگ تحمیلی به پایگاه شیخ صالح در جوانرود اعزام شدم تا از آنجا به خطوط مقدم جبهه رفته در کنار برادران رزمنده به وظیفه الهی خود عمل کنم.

در سال اول جنگ تحمیلی به پایگاه شیخ صالح در جوانرود اعزام شدم تا از آنجا به خطوط مقدم جبهه رفته در کنار برادران رزمنده بهوظیفه الهی خود عمل کنم.پایگاه شیخ صالح پایگاهی بود که برادران شیعه و سنی در آن خدمت می کردند.

گرچه با لباس مقدس روحانیت و به طور رسمی به عنوان یک مبلغ،
راهی جبهه شده بودم،اما تجربه چندانی در سخنرانی نداشتم و قبل از رفتن به منطقه،سخنرانی های متعددی را در دفترچه ای نوشته بودم تا به مناسبت های مختلف،قبل از سخنرانی آنها را مرور نمایم و سخنرانی ام را برگزار کنم.

در روز ورودم به پایگاه شیخ صالح،موضوعی را برای سخنرانی آماده کرده بودم مبنی بر اینکه باید متوجه شیطان باشیم و گول فریب های او را نخوریم؛همان شیطانی که به عزت خداوند قسم خورده است تا بندگان او را به انحراف بکشد.تقریبا تمام بحث آن روز من مربوط به شیطان بود.نماز را به پا داشتم و همین که برای سخنرانی صورتم را به سوی نماز گزاران و افرادی که برای شنیدن سخنرانی وارد نمازخانه می شدند برگرداندم،فرمانده پایگاه به کنارم آمد و نزدیک گوشم گفت:حاج آقا خیلی خوش آمدید.

از شما تقاضا دارم در این پایگاه به هیچ وجه سخنی از شیطان به میان نیاورید و بهاو جسارت نکنید.با شنیدن این جمله،آب در مغز سرم یخ بست و با حالتی شگفت زده از فرمانده پرسیدم:به شیطان جسارت نکنم!؟آیا من اشتباهی آمده ام؟مگر اینجا جبهه اسلام و خدا نیست؟!

چون فرصتی برای توضیح نبود،گفت:بعداخدمتتان عرض می کنم.من که هیچ مطلب دیگری جز بحث شیطان را آماده نکرده بودم و دلیل این خواسته هم برایم روشن نبود؛در ضمن دستپاچه هم شده بودم،سخنرانی ام را با جمله کوبنده<<اعوذ بالله من الشیطان الرجیم>>آغاز کردم و بعد هم بحث شیطان و فریب هایش و قسمی که خورده است.
در حال سخنرانی که حال عادی هم نداشتم متوجه شدم که فرمانده با
چشمهایش از من می خواهد که بحث را ادامه ندهم و افراد هم یکی پس از دیگری نمازخانه را ترک می کردند.

صحبت به پایان رسید و جالب اینجاست که ناخودآگاه یکی از دعاهای آخر سخنرانی هم این بود که <<خداوندا!ما را از شر شیطان رجیم محفوظ بدار.>>
پس از سخنرانی فرمانده پایگاه با ناراحتی و اضطراب پیش من آمد و گفت:
حاج آقا دست شما درد نکند!مگر قرار نشد راجع بهشیطان صحبتی نکنید؟شما که هیچ چیز از جسارت به شیطان کم نگذاشتید.

من که پاک کلافه شده بودم و نزدیک بود با حالت خشم چیزی به او بگویم،بر شیطان لعنت کردهپرسیدم قضیه چیست؟فرمانده گفت:مگر نمی دانید که بعضی از نیروهای این پایگاه از افراد محلی و شیطان پرستند؟تازه متوجه قضیه شده بودم؛اما کار از کار گذشته بود و آن شد که نباید می شد.

نویسنده : محمد جواد صابریان ثانی

منبع : تربت

 

sadagh بازدید : 456 سه شنبه 27 فروردین 1392 نظرات (0)

 

شیطان پرستی در ایران

ارسال توسط: جواد تاریخ ارسال: فروردین ۰۶, ۱۳۹۲ در: جریان های انحرافی, شیطان ,جن و جادو, مقالات, مقالات مطالعات فرهنگی | دیدگاه : ۳

 

شیطان پرستی در ایرانReviewed by جواد on Mar 26Rating: 5.0شیطان پرستی در ایرانشیطان پرستی جدید نیز مانند برخی فرقه های دیگر،کم و بیش در بین مردم ما نفوذ پیدا کرده است و جسته و گریخته رفتارها،چهره ها،کتاب ها و علائمی در این موضوعات مشاهده می کنیم.

شیطان پرستی جدید نیز مانند برخی فرقه های دیگر،کم و بیش در بین مردم ما نفوذ پیدا کرده است و جسته و گریخته  رفتارها،چهره ها،کتاب ها و علائمی در این موضوعات مشاهده می کنیم.
یک خبر در مورد تاثیر شیطان پرستی در ایران:شیطان پرستان دستگیر شدند!

راز خانه شیطان پرستان که در آن شش جوان شرور به
اغفال دختران و پسران می پرداختند،از سوی ماموران مبارزه با مفاسد اجتماعی تهران فاش شد.

این خانه شیطان پرستان از زمانی تحت تجسس پلیسی قرار گرفت که پلیس ضد فساد،گزارش های مشابهی از ساکنان منطقه ای در شمال غرب تهران دریافت کرد.پلیس برای آگاهی از جزئیات فعالیت خانه شیطان پرستان به یک اقدام نفوذی پرداخت و با نفوذ در داخل این خانه به ماجراهای تازه ای دست یافت.شش شرور جوان که۲۲ تا۲۶ ساله اند با اسامیخاصی خود را به طعمه هایشان معرفی می کردند.

دنی پطرسیان،پیمان ابلیس،امیر مخوف،ملونی خفاش،علی دزده،علی اسلش،با این اسامی چنین  تداعی  می کردند که شیطان پرستی به آنان قدرت خارق العاده ای می دهد به گونه ای که اینشش پسر جوان می توانند از عهده  هر کاری برآیند.این شش شرور به ظاهر شیطان پرست،در مجالس مختلط و پارتی های شبانه شرکت می کردند و به تبلیغ فرقه خود ساخته شان می پرداختند.آنان از مراسم خاص شیطان پرستی،وسایل خاص آن و حتی پوشش خاص سخن می گفتند و می خواستند دختران و پسران جوان را به جمع خود بکشانند.

در روشی دیگر،این باند شیطان پرستی،با پرسه زدن در خیابان ها و پارک ها به شناسایی دختران فراری و زنان سرگردان می پرداختند،با آنان رابطه دوستی برقرار می کردند و به خانه شیطان پرستان می کشاندند.

کارآگاهان که ددر این بررسی های تخصصی پی به هولناک بودن فعالیت خانه شیطان پرستان برده بودند در شاخه دیگری از تحقیقات دریافتند که هدف اصلی شش شرور به دام انداختن دختران پولدار است تا با جذب و کشاندن آنان به خانه شیطان پرستان بتوانند از نظر مالی پول زیادی به دست آورند.شش شرور شیطان پرست وقتی دختران جوان و حتی پسران را به خانه می کشاندند پس از اینکه با هیجان های مراسم شیطان پرستی شور و حال خاصی به مهمانان خود می دادند از حضور آنان در مجلس و مسائل حاشیه ای به طور مخفیانه فیلم برداری می کردند.

در این فیلم برداری که مهم ترین مسئله رابطه های جنسی بود،شیطان پرستان سعی داشتند چهره دختران جوان یا پسران کاملا در برابر لنز دوربین قرار بگیرد تا هر کسی این فیلم را می بیند،بتواند به راحتی آنان را شناسایی کند.بدین ترتیب باند شیطان پرستان با تهیه این فیلم به راحتی با ترساندن دختران و پسران جوان آنان را تسلیم خواسته های شوم خود می کردند و برخی از دختران در واقع با پرداخت پول های زیادی مخارج خانه شیطان پرستان را تهیه می کردند.

ماموران مبارزه با مفاسد اجتماعی وقتیدستور قضایی از مجتمع امور جنایی تهران مبنی بر دستگیری گردانندگان خانه شیطان پرستان و اعضای آن صادر شد،وارد عمل شدند و وقتی آنان در حال برگزاری یکی از مراسم افراطی خود بودند آنها را در وضعیت نامناسبی بازداشت کردند.هیچکدام از دختران پوشش مناسبی نداشتند.پسران خصوصا شش شرور پوششی با آرم های شیطان پرستان اروپایی داشتند و همه به خاطر خوردن مشروبات الکلی،کنترل کارهای وحشیانه خود را در اختیار نداشتند.

دنی پطرسیان،پیمان ابلیس،امیر مخوف،ملونی خفاش،علی دزده  و علی اسلش که با اقدامات اطلاعاتی کارآگاهان کاملا شناسایی شده بودند،از دیگر اعضای باند جدا شدند و تحت تحقیق قرار گرفتند.آنان ابتدا ادعا کردند تنها یک مهمانی یک مهمانی مختلط ترتیب داده بودند و برای تفریح و سرگرمی این پارتی شبانه را برگزار کرده اند اما وقتی دیدند کارآگاهان به همه فعالیت های پنهانی آنان پی برده اند لب به اعتراف گشودند.

از سوی دیگر،پلیس در بازرسی از خانه شیطان پرستان،تعدادی مجسمه آتش مخصوص فرقه های شیطان پرستی،مشروبات الکلی،ادوات غیر مجاز،فیلم های مبتذل و فیلم هایی که این باند از طعمه هایشان تهیه کرده بودند،به دست آوردند.
شش شرور شیطان پرست وقتی به اداره مبارزه با مفاسد اجتماعی تهران منتقل یافتند تحت بازجویی قرار گرفتند و با پذیرش
گردانندگی خانه شیطان پرستان به بیان جزئیات اقدامات خود پرداختند.این شش شرور در اعترافات مشابهی ادعا کردند بدون اعتقاد داشتن به شیطان پرستی تنها برای اغفال دختران و پسران جوان و تحت سلطه قرار دادن آنان با این ترفند اقدام می کردند.

در بررسی های پلیسی مشخص شد که این شش نفر به ظاهر شیطان پرست،از یک محله تهران هستند که به خاطر دوستی با یکدیگر نقشه خانه شیطان پرستان را طراحی کرده اند و آن را به مرحله اجرا در آورده اند.
از سوی دیگر دختران و پسرانی که در دام این شش شرور گرفتار شده اند نیز در بازجویی ها به ابراز پشیمانی پرداختند و ادعا کردند ناخواسته خود را تسلیم خواسته های نامشروع آنان قرار می دادند و نمی دانستند که دیگر نمی توانند از خانه شیطان پرستان جدا شوند.

دختران زیادی با ترس از فیلم برداری مخفیانه این باند از کارهای آنان حرف زدند و ادعا کردند حتی برخی اوقات آنان تحت کتک و اذیت و آزار شش شرور قرار می گرفتند و تاب مقاومت در برابر آنان را نداشتند.
خبر گزاری فارس در این باره گزارش داد:

<<امین>>دانشجوی یکی از رشته های گروه پزشکی دانشگاه که از افراد موثر گروه شیطان پرست هوی متال در ایران است،مدتی پیش به صورت اتفاقی و بر اساس درخواست یکی از دوستان خود که قصد بازدید از جبهه های جنوب کشور را در کاروان های راهیان نور داشت به همراه جمعی از دانشجویان عازم این مناطق شد که تاثیرات روحی این سفر،زمینه ساز روی گردانی وی از فعالیت در گروه های فعال شیطان پرست و بیان حقایقی قابل توجه درباره آنها شده است.
وی افزود:به گفته این فرد،عناصری از رژیم صهیونیستی که در کشور امارات حضور دارند شبکه اصلی هدایت گروه های هوی متال را در ایران در دست دارند.

به گفته این منبع آگاه بر اساس اسناد  ارائه شده توسط<<امین>>به حساب های ارزی این گروه درشبکه بانکی کشور که از طریق شبکه اینترنت هدایت می شود،در سال گذشته حدود<<هشت میلیون دلار آمریکا>>واریز شده است که بین گروه های شیطان پرست در شهرهای مختلف ایران توزیع می گردد.

وی با بیان اینکه تعداد اعضای این گروه در برخی شهرهای کشور به دوهزار نفر بالغ می شود،اضافه کرد:مطالب ارائه شده نشان می دهد که برخی فعالیت های ضد امنیتی نیز توسط برخی عناصر خاص در این گروه ها برای رژیم صهیونیستی انجام می شود.

این منبع آگاه با یادآوری اینکه مجوزهای ارائه شده توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای چاپ گسترده کتاب های گروه های هوی متال در کشور زمینه ارتباط نزدیک فکری اعضای این جریان در سراسر کشور را فراهم ساخته است،افزود:در سال های اخیر به دلیل عدم وجود هرگونه نظارت و کنترل واقعی در کشور،گروه های اجتماعی معارض،کارکرد سیاسی و ضد امنیتی پیدا کرده و زمینه سواستفاده های ضد ملی بیگانگان از آنها فراهم شده است...در حال حاضر گروه متال با قدیمی شدن علاقه به رپ در ایران،طرفداران بیشتری را به خود جذب نموده است.

نویسنده : محمد جواد صابریان ثانی

منبع : تربت

آشنایی کامل (بافومت)

ارسال توسط: جواد تاریخ ارسال: بهمن ۲۷, ۱۳۹۱ در: جریان های انحرافی, سایر مقالات, شیطان ,جن و جادو, مقالات | دیدگاه : ۲

آشنایی کامل (بافومت)

آشنایی کامل (بافومت)Reviewed by جواد on Feb 15Rating: 5.0آشنایی کامل (بافومت)بافومت موجودی است معماگونه و دارای سر بُز که در نمونه‌های فراوانی از تاریخ علوم سرّی از آن یاد شده است . از شوالیه‌های معبد در قرون وسطی و فراماسون‌های قرن نوزدهم تا جریانات نوین علوم سرّی ، بافومت همیشه مورد بحث بوده است .

بافومت موجودی است معماگونه و دارایسر بُز که در نمونه‌های فراوانی از تاریخ علوم سرّی از آن یاد شده است . از شوالیه‌های معبد در قرون وسطی و فراماسون‌های قرن نوزدهم تا جریانات نوین علوم سرّی ، بافومت همیشه مورد بحث بوده است . اما براستی بافومت زاییده کدام تفکر است و مهمتر از آن ، مصداق واقعی این چهره نمادین چیست؟ این مقاله نگاهی دارد به ریشه‌های بافومت ، مفهوم مبهم آن و نفوذ آن در فرهنگ عمومی

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-9.jpg

در طول تاریخ علوم سرّی غرب اغلب به نام بافومت اسرارآمیز استناد می‌شود . علیرغم آنکه اکنون بافومت نام شناخته شده‌ای در قرن بیستم است ،‌ می‌توان اشاراتی از بافومت را در اسنادی قدیمی مربوط به قرن یازدهم یافت . امروزه ، این نماد با هر چیزی مربوط به علوم سرّی ، آیین جادوگری ، سحر ، شیطان‌پرستی و علم غیب درآمیخته است . بافومت معمولاً در فرهنگ عامه برای نشان دادن هر چیز رمز گونه‌ای استفاده می‌شود.

معروف‌ترین تصویر از بافومت را می‌توان در کتاب “Dogme etRituel de la Haunte Magie” نوشته «الیفاس لوی» یافت ، کتابی که در سال ۱۸۹۷ نوشته شده و یک منبع کامل و متعارف در خصوص علوم سرّی امروز محسوب می‌شود . این موجود نمایانگر چیست؟ مفهوم  نمادهائی که او را احاطه کرده اند چیست؟ و چرا اینقدر در علوم سرّی حائز اهمیت است؟ برای پاسخ به این سوالات می‌بایست اول به خاستگاه آن بنگریم . ابتدا به تاریخچه بافومت و چند نمونه از ارجاعات به بافومت در فرهنگ عامه نگاهی می‌اندازیم.

ریشه نام بافومت

نظریه‌های بسیاری در خصوص ریشه‌های نام بافومت وجود دارند . متداول‌ترین تعریف ادعا می‌کند این نام تحریف نام «محمد» در زبان فرانسة قدیمی (که به زبان لاتین اینگونه نوشته می‌شود Mahomet)است. در دوران جنگ‌های صلیبی ، شوالیه‌های معبد برای مدتی طولانی‌تر در کشورهای خاورمیانه ماندند و در آنجا با عرفان و تصوف عربی آشنا شدند . این ارتباط با تمدن‌های شرقی اصول علوم سرّی غرب شامل فلسفة عرفان، کیمیاگری، کابالا و علوم ماورایی را برا‌ی آنها به ارمغان آورد . قرابت شوالیه‌ها با مسلمانان کلیسا را بر آن داشت تا آنها را به جرم پرستش بتی به نام بافومت محکوم کنند ، بنابراین ارتباطی منطقی میان Baphomet و Mahomet وجود دارد . با این وجود نظریات دیگری نیز در این خصوص ارائه شده است.

الیفاس لوی یک جوینده علوم سرّی در فرانسه (یکی از عالمان علوم سرّی فرانسوی) که تصویر مشهور بافومت را نقاشی کرده ، عقیده دارد نام بافومت از رمزگزاری کابالایی مشتق شده است:

“نام Baphomet ، که بر اساس رمزگزاری کابالایی باید از جهت مخالف خوانده شود (از راست به چپ) متشکل از سه بخش اختصاری است: Tem ، ohp ، AB . TempliOminium Hominum Pacts abbas ، که بدین معنی است : مؤسس معبد صلح تمام انسانها”.

ضمناً آرکون دارال ، مؤسس و آموزگار مکتب صوفی و جادوگری استدلال می‌کند که بافومت از لغت عربی «ابوفهیمه» به معنی «پدر فهم» گرفته شده است .

دکتر «هوگ اسکونفیلد» نیز که اثر او در مورد «کتیبه های بحرالمیت» معروف است ، نظریه‌ جالب‌تری را ارائه می‌دهد . اسکونفیلد که نوعی حروف رمزی یهودی به نام “Atbash”‌ را که در ترجمه برخی از کتیبه های بحرالمیت استفاده می‌شد مورد مطالعه قرار داده بود ، ادعا می‌کند وقتی رمزگزاری را در مورد بافومت انجام می‌دهیم ، به لغت یونانی “Sophia”‌ می‌ رسیم که به معنی «دانش» و نیز مترادف لغت «الهه» است!

ریشه‌های احتمالی تصویر بافومت

به نظر می‌رسد تصویر کنونی بافومت از چندین منبع باستانی ریشه می‌گیرد ، اما بیش از همه به خدایان مکاتب الحادی مربوط می شود . بافومت به تمامی خدایان در سراسر کره زمین، از جمله مصر، اروپای شمالی و هند شباهت دارد . در حقیقت بسیاری از افسانه های تمدن‌های باستانی دربرگیرنده نوعی خدای شاخدار هستند . در تئوری جونگی  (مربوط به نظریات و عقاید یک روانکاو سؤیسی به نام «کارل گوستاو جونگ») بافومت تاکید بر تجسم الگوی کهن خدای شاخدار است چون مفهوم خدای شاخدار عموماً در روان افراد وجود دارد . آیا سرنونس، بن، هاتور، شیطان (که در مسیحیت به آن اشاره شده است) و بافومت دارای ریشه ای مشترک هستند؟ بعضی از ویژگی ‌های آنان به طور چشمگیری با یکدیگر مشابهت دارد .

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-8.jpg

خدای وابسته به نژاد سلت ،‌ سرنونس معمولاً با شاخ گوزن بر سر نشان داده می‌شود که مانند تصویر بافومت «چهار زانو» نشسته است. اگر چه تاریخچه این خدا رازآلود باقی مانده است، اما معمولاً گفته می‌شود او  خدای حاصلخیزی و طبیعت بوده است.

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-12.jpg

در بریتانیا، تجسم دیگری از سرنونس وجود دارد که هرن (Herne) نامیده می‌شود . خدای شاخدار عریانی که ویژگی نیمه انسان – نیمه حیوان بودن بافومت را به همراه تأکید بیشتر بر آلت تناسلی مذکر او داراست.

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-15.jpg

پن یک خدای مهم در یونان باستان به شمار می آمد . خدای طبیعت معمولاً با شاخ‌هایی بر سر و نیم تنه پایین بز نشان داده می‌شد . پن مانند سرنونس آلت تناسلی مذکر را بسیار گرامی می‌دارد. خصیصه‌های حیوانی تجسم انگیزه‌های شهوانی و تولید مثل مرد است.

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-4.jpg

پاپ سیلوستر دوم و شیطان (۱۴۹۰). در مسیحیت، شیطان تشابه زیادی به خدایان مکاتب الحادی که در بالا ذکر شد دارد ، زیرا آنان منشا الهام بخش برای این تصاویر هستند . ویژگی‌هایی که توسط این خدایان مجسم شده است ،‌ نمادی است از آنچه کلیسا شیطان می‌خواند.

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-20.jpgکارت شیطان از سری کارت‌های تاروت شهر مارسی (قرن پانزدهم). تصویر شیطان در این کارت به همراه بال‌ها،‌ شاخ‌ها، سینه‌ ی عریان و علامت دست بدون شک در تجسم لوی از بافومت بسیار تأثیرگذار بوده است.

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-16.jpg

Robin Good – Fellow روح خبیث (یا همان جن) یک پری افسانه‌ای است که گفته می‌شود تجسم شخصیت ارواح زمینی است . او که دارای خصایص بافومت و دیگر خدایان است در اینجا و در روی جلد یک کتاب مربوط به سال ۱۶۲۹ به همراه ساحران نشان داده شده است.

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-11.jpg

نقاشی گویا (Goya) در سال ۱۸۲۱ با عنوان «خدای بزرگ نیمه انسان – نیمه بز» یا «ساحران سبت». این نقاشی اجتماع ساحران را دور شیطان نیمه انساننیمه بز به تصویر کشیده است.

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-14.jpg

تصویری شبیه به بافومت در «کلیسای جامع نوتردام در پاریس» ، که توسط شوالیه‌های معبد ساخته شد.

بافومت ، اثر لوی

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-3.gif

تصویر نمایش داده شده از بافومت توسط لوی در کتاب او Dogmesst Rituels de la Haunte Magie  (اصول و مراسم جادوی بزرگ) به نمای بصری «رسمی» از بافومت تبدیل شد . در سال ۱۸۶۱،‌ این جوینده علوم سری فرانسوی در کتاب خود تصویری را آورد که بعنوان مشهورترین تصویر از بافومت شناخته شد : یک بز بالدار انسان نما با سینه ای عریان و مشعلی بر روی سر میان دو شاخ او . این موجود تشابهات فراوانی به خدایانی دارد که پیشتر ذکر شدند . همچنین این تصویر  حاوی نمادهای رمز آلود دیگری نیز هست که به مفاهیم سرّی پنهان در بافومت مربوط می شود.

لوی در پیش گفتار کتاب خود می‌گوید:

“تصویر بزی که در ابتدای کتاب رسم شده است بر پیشانی خود یک ستاره پنج پر دارد که رو به بالا است و نماد روشنی است، دستان او علامت علم غیب را نشان می‌دهد وضعیت استقرار دستان او از نمادهای علوم هرمسی و ماورائی الهام گرفته شده است.  که یکی رو به بالا به ماه سفید Chesed و دیگری رو به پایین به ماه سیاه Geburah اشاره می‌کند. این علامت نشان هماهنگی کامل میان عدالت و رحمت است. یکی از بازوهای او مذکر و دیگری مؤنث است، مانند کنراد دو جنسی، ما می‌بایست ویژگی‌های او را با بز خود یکی کنیم چون آنها در اصل یکی هستند. مشعل بینش و آگاهی که در میان شاخ‌های او می‌درخشد، نور جادویی توازن جهانی است، و تجسم روحی که فراتر از جسم مادی قرار دارد. شعله‌ای که علاوه بر وابستگی به جسم بر فراز آن می‌درخشد. سر زشت حیوان حس ترس شدید گناهکار را متبادر می کند.که اساساً عامل گناه مسئول آن است و باید منحصرا سزای عملش را ببیند. زیرا روح به دلیل ماهیت خود حسی ندارد و  تنها زمانی که صورت مادی پیدا کند رنج می‌کشد. عصایی که به نوعی اندام تناسلی اوست نماد زندگی جاویدان، بدنی که با پولک پوشیده شده نماد آب، نیم‌ دایرة بالای سر او نماد جو (اتمسفر) و پرهای رو به بالا نماد سبکی و لطافت است. انسانیت به واسطه سینه ی عریان و بازوهای دو جنسی این ابوالهول علوم سرّی نشان داده می‌شود”.

نکته : برای مطالعه در مورد ارتباط حالت قرارگیری دستهای بافومت و ستاره ی شش پر به مقاله ی “ستاره ی داود ، نحس یا مقدس؟” مراجعه کنید .

در نقاشی لوی ، بافومت تجسمی ست از اوج فرآیند کیمیاگیی – متحد شدن نیروهای مخالف برای پدید آوردن «نور بصیرت و آگاهی» – که اساس جادوگری و در نهایت روشنگری است.

نگاهی دقیق‌تر به جزئیات این موضوع را آشکار می‌سازد که هر نماد بطور اجتناب ناپذیری با ضد خود به تعادل رسیده است .  خود بافومت یک موجود دو جنسیتی است که ویژگی‌های هر دو جنس مؤنث و مذکر را دارا است‌ : عصایی که نمایانگر اندام تناسلی مردانه است و سینه ی  مونث . مفهوم دو جنسی بودن در فلسفة علوم سرّی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است ، چرا که به اعتقاد آیینهای الحادی نشانگر مرحله ی نهایی مسیریست که به «یکی شدن با خدا» می انجامد.

اندام تناسلی بافومت در اصل «عصای چاووش هرمس» است عصایی که از دو مار در هم تنیده تشکیل شده است. این نماد باستانی برای قرن‌ها نمایانگر علوم سری بوده است . عصای چاووش به گونه‌ای مبهم نماد فعالیت چاکراها (هفت مرکز انرژی در بدن بر اساس پزشکی سنتی هندی و یوگا) از ابتدای ستون فقرات تا غده صنوبری با استفاده از قدرت مارپیچ (بنابراین، مارگونه) یا بصیرت روحانی است.

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-5.gif

عصای چاووش به عنوان نماد فعالیت چاکرا.

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-2.jpg

عصای چاوش امروزه به عنوان نماد پزشکی شهرت دارد .

.

نکته : قسمت بالایی عصای چاووش شباهت زیادی به نماد خورشید بالدار دارد . برای مطالعه ی بیشتر در زمینه ی نماد خورشید بالدار به مقاله ی “راز دو نماد پرکاربرد در جوامع مخفی” مراجعه کنید!

 این به واقع علمی است که تنها در خدمت کسانی قرار می‌گیرد که این فلسفه و دین را پذیرفته و درک می‌کنند؛ و فرآیند آن تنها برای «اساتیدی» که حاکمیت اراده و اختیار را در دست گرفته‌اند، و بنابراین پادشاهان جهان مقدماتی لقب گرفته‌اند قابل استفاده است : زیرا عامل اصلی عملکرد خورشید همان نیرویی است که در نماد هرمس بر میز زمرّد بیان شد؛ این قدرت جادویی عالمگیر است؛ قدرت معنوی، آتشین و بر انگیزاننده؛ این همان od، بر طبق زبان عبری و نور بصیرت روحانی بر طبق دیگر زبانهاست.

از این رو بافومت نمادی از اکسیر کیمیایی است که در آن نیروهای مجزا و مخالف در تعادل و توازن با یکدیگر در آمیخته‌اند تا بصیرت روحانی حاصل شود. این فرایند کیمیاگری در تصویر ارائه شده توسط لوی با عبارتهای “Solve = نرم” و ”Coagula = سخت”بر روی بازوهای بافومت به تصویر کشیده شده است. گرچه این دو فرآیند نتایج متفاوتی را در بر می‌گیرند اما  ذوب کردن(تبدیل جامد به مایع) و منجمد کردن(تبدیل مایع به جامد) دو مرحله متفاوت در کیمیاگری محسوب می‌شوند که با هدف تبدیل سنگ به طلا، یا در معنای نمادین ، تبدیل انسان خاطی و کافر به انسان روشنیده است . این دو مرحله در روی بازو به جای تأکید بر ماهیت متفاوت خود به جهات متفاوت اشاره می‌کنند.

دستان بافومت «علامت علوم سری» را نشان می‌دهند که یک نمایش عینی از اصل متعارف کیمیاگری «همانقدر که رو به بالا، رو به پایین» است . این حکم تمامی اصول و اهداف علوم سری را خلاصه می‌کنند که در آنها عالم صغیر (بشر) همانند عالم کبیر (دنیا) است. پس درک یکی به معنای درک دیگری است. این اصل تناظر از لوح زمرّد هرمس ترسگیسوس نشات می گیرد که در آن آمده است:

“آنچه در پایین است با آنچه در بالاست همخوانی دارد و آنچه در بالاست با آنچه در پایین است در توافق است برای نائل شدن به معجزه وحدت”.

سلطه این نیروی زندگی، زندگی بصیرانه ،‌ همان چیزی است که جویندگان علوم سری امروز آنرا «جادوگری» می‌خوانند.

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-17.jpg

کارت جادوگری تاروت که اصل متعارف علوم سری «همانقدر که رو به بالا، رو به پایین» را نشان می ‌دهد.

“روش جادوگری – خواه سفید یا سیاه – به توانایی استاد برای کنترل نیروی زندگی دنیوی وابسته است – همان نیرویی که لوی نماینده جادوی بزرگ یا بصیرت روحانی می‌نامد . با دستکاری این جوهر سیّال پدیده‌های فلسفه ماوراء الطبیعه به وجود می‌آید . بز دو جنسه معروف مندس (Mendes) موجودی مرکّب است که نمایانگر این بصیرت روحانی است. این همان بافومت، خدایگان اسرارآمیز پیروانآیین جادوگری یعنی شوالیه‌های معبد است که احتمالاً آن را به واسطه اعراب به دست آوردند”.

هر یک از دستان بافومت به دو ماه در جهت مخالف اشاره می‌کند که لوی آنها را chesed وGeburah  می‌نامد دو مفهوم متفاوت که از کابالا گرفته شده است . در درخت زندگی کابالاها، سفیروت (Sefirot)، Ghesed با «محبّت در حق دیگران» همراه است ،‌ در حالی که Geburah خودداری از میل شخصی برای ارزانی داشتن نیکی به دیگران هنگامی که شخص دریافت کنندة آن بی‌ارزش باشد یا احتمال سوء استفاده از آن نیکی وجود داشته باشد.» این دو مفهوم برخلاف یکدیگرند و مانند هر چیز دیگری در زندگی می ‌بایست تعادل و توافق میان آنها برقرار باشد.

شاخص ترین ویژگی بافومت مسلماً سر بز اوست . این سر هیولا مانند نمایانگر طبیعت حیوانی و گناهکار ،تمایلات خودخواهانه و غرایز پست انسان است . برخلاف ذات معنوی انسان (که بواسطی «نور الهی» در بالای سر نشان داده شده است) این جنبه حیوانی بخش مهم و ضروری ذات دو گانه بشر است که از آن رو جنبه‌های حیوانی و روحانی می‌بایست  از طریق هماهنگی با یکدیگر به وحدت برسند.

می‌توان اینگونه استدلال نمود که هیبت سراسر بی‌تناسب او کسانی را که از مفهوم پنهانی این نماد آگاهی ندارند از خود می‌راند.

در جوامع مخفی

گرچه تصویر لوی از بافومت در سال ۱۸۶۱ مشهورترین است ، اما نام این بت بیش از هزار سال در جوامع مخفی و محافل پنهانی شنیده شده است . اولین اشاره به بافومت به عنوان بخشی از آیین سرّی به دورة شوالیه‌های معبد مربوط می‌شود.

شوالیه‌های معبد

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-19.jpg

تصویر بافومت در حالی که سرپرستی یک آیین معبد را بر عهده دارد اثر لئوتاکسیل.

.

 محققان علوم سری اهمیت بسیار بافومت در آداب و مراسم شوالیه‌های معبد را می‌پذیرند . اولین بار نام بافومت در سال ۱۰۹۸ در نامه‌ای که توسط یک جنگجوی صلیبی «آنسلم از ریبمونت» نوشته شده بود به میان آمد . در این نامه آمده است:

 ”پس از طلوع روز بعد، آنها با صدای بلند بافومت را می‌خواندند در حالیکه ما به آرامی در قلب خود خدا را می‌خواندیم؛ سپس ما حمله کردیم و همه آنها را به بیرون از دروازةه شهر راندیم”.

در طول محاکمه شوالیه‌های معبد در سال ۱۳۰۷ و هنگام شکنجه و بازجویی از آن به دستور پادشاه فیلیپ چهارم فرانسه،‌ نام بافومت چندین بار ذکر شد . علیرغم آنکه بعضی از شوالیه‌های معبد به کلی وجود آن را رد نمودند ، دیگر شوالیه‌ها آن را به عنوان موجودی چند سر، یک گربه یا یک سر با سه صورت توصیف می‌کردند.

گرچه کتاب‌های پرفروش اغلب هرگونه ارتباط میان شوالیه‌های معبد و بافومت را رد و ادعا می‌کنند این ساخته ذهن کلیسا برای ترسناک نشان دادن آنهاست ، تقریباً تمام نویسندگان صاحب نام در زمینه علوم سری (کسانی که کتاب‌هایه را برای تازه واردان می‌نوشتند) به آن ارتباط اقرار می‌کنند. در حقیقت، این بت لقب « بافومت شوالیه‌های معبد» لقب گرفته بود.

“آیا واقعاً شوالیه‌های معبد بافومت را می‌پرستیدند؟ اساساً این رابطه نیرومند و مرموز چه بود که دولت و کلیسا را بر آن داشت تا آن را مخفیانه از بین ببرند؟ به این آسانی قضاوت نکنید؛ آنها جنایت بزرگی را مرتکب شده‌اند؛ آنهامخفیگاه دیرین شاگردان این مکتب را به کسانی که به آن اعتقاد ندارند نشان دادند. آنها دوباره جمع شده و میوه درخت دانش را تقسیم نموده‌اند تا بتوانند اربابان جهان شوند. حکمه که بر علیه آنها صادر شد بسیار سخت‌تر و قدیمی‌تر از محکمه پادشاه یا پاپ است. خداوند خود در کتاب پیدایش (تورات) می‌گوید:

«روزی که تو میوه آن درخت را بخوری خواهی مرد.»

بله، به اعتقاد محکم ما،‌ اربابان بزرگ شوالیه‌های معبد بافومت را می ‌پرستید، و از تازه واردان می‌خواستند او را بپرستند و بله، این در گذشته وجود داشته و ممکن است هنوز نیز اتفاق بیافتد، محافلی که به ریاست این موجود برگزار می‌شود در حالی که او بر تختی نشسته و مشعلی روشن در میان شاخ‌هایش قرار گرفته است.

اما پرستندگان این نماد، آن گونه که ما باور داریم، آن را نماد شیطان نمی‌دانند: بر عکس، آنها او را «پن، خدای مکاتب مدرن فلسفه، خدای مکتب سحرآمیز اسکندریه و پیروان فلسفة مرموز افلاطون، خدای لامارتین و ویکتور کازین، خدای اسپینوزا و افلاطون، خدای مکاتب عرفانی قدیم می‌نامند؛ مسیحی که مخالف مقام کشیشی است.

صفت آخری که به بز جادوی سیاه نسبت داده می‌شود دانشجویان ادیان کهن را که با دوره‌های نمادگرایی و خط ‌مشی (روش) دگرگونی‌های متفاوت خواه در هند، مصر یا یهودیه به تعجب وا نمی‌دارد.

 .

فراماسونری

کمی پس از انتشار تصویر لوی ، نویسنده و روزنامه نگار فرانسوی «لئو تاکسیل» با انتشار مجموعه‌ای از جزوات و کتب٬ فراماسونری را به ایجاد لژهایی برای پرستش شیطان متهم کرد. در رأس آن اتهامات بافومت قرار داشت که شی مورد پرستش ماسونها بود.

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-5.jpg

کتاب «اسرار فرماسونری» فراماسون‌ها را به شیطان پرستی و پرستش بافومت متهم کرد. این اثر تاکسیل خشم کاتولیک‌ها را برانگیخت. بر روی جلد این کتاب تصویری از یک مراسم ماسونی به ریاست بافومت نمایش داده شده است که او در آن مورد پرستش قرار گرفته است.

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-4.gif

تصویر ضد ماسونی اثر روزنامه نگار آبل کلارین دلاریو، ۱۸۹۴ .

در سال ۱۸۹۷ ، لئو تاکسیل پس از ایجاد جنبشی به دلیل افشاگری های خود در خصوص فراماسونری  فرانسوی در یک کنفرانس خبری اعلام نمود که بسیاری از افشاگری‌های او فریبی بیش نبوده است. از آن پس این مجموعه‌ اتفاقات به «حقه لئو تاکسیل» معروف شد. با این وجود، بعضی این احتمال را منطقی می‌دانند که اعتراف تاکسیل ناگزیر به دلیل فرو نشاندن مناقشات بر علیه فراماسونری بوده است.

علت هر چه هست محتمل‌ترین ارتباط میان فراماسونری و بافومت به واسطه نمادگرایی است که در آن این بت تبدیل به تمثیلی برای مفاهیم عمیق رمزی می ‌شود.

نویسنده ماسونی «آلبرت پایک» معتقد است که بافومت مورد پرستش نیست، بلکه نمادی است که مفهوم آن تنها برای رده‌های بالای ماسونها آشکار است.

“بی معنی است که بخواهیم باور کنیم انسان‌های روشنفکر بت هیولا مانندی به نام بافومت، یاشخصی به نام  Mahometرا بعنوان پیامبریا خدا ٬به رسمیت بشناسند. نمادگرایی آنان قرنها پیش ایجاد شد تا آنچه را که آشکارا بیان کردن آن خطرناک بود بپوشاند که البته دیگران آن را به اشتباه برداشت کردند و دشمنانشان آنها را مشرک خواندند. گوسالة طلایی که هارون (در واقع سامری) برای بنی اسرائیل ساخت گوساله‌ای نر با لایه‌ای از برنز نبود اما کاروبیم دچار سؤ تفاهم شد. نماد عدّه‌ای خردمند همیشه بتی است برای جمعی که جاهلند. آنچه که مسئولان عالیرتبه به واقع باور داشتند و آموختند تنها با اشاره‌هایی برای اساتید در درجات بالای فراماسونری و نیز نمادهایی نشان داده شده است که فقط برای اساتید قابل فهم هستند”.

با همه ی این ادعا ها نمیتوان قدس حرف G را برای ماسونها نادیده گرفت! ماسونها خود مدعی هستند این حرف در واقع حرف اول کلمه ی خداست (god) و نه بز (Goat) . اما برای وجود تصویر ستاره ی پنچ پر معکوس حاوی تصویر سر بافومت در اکثر لژها چه جوابی دارند؟

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-21.jpg

حرف G در مرکز اصلی ترین نماد فراماسونری!

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-3.jpg

تصویری از داخل یک لژ ماسونی در ایالات متحده . تصویر حرف G و ستاره ی پنج پر معکوس کاملاً مشهود است!

 .

آلیستر کراولی

«آلیستر کراولی» یک جوینده علوم سری حدوداً شش ماه پس از مرگ الیفاس لوی به دنیا آمد و معتقد بود روح لوی در جسم او حلول کرده است. تا اندازه‌ای به همین دلیل او در انجمن مخفی OTO که خود به شهرت رساند،‌ به نام « بافومت» معروف شد.

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-6.jpg

تصویر امضا شده کراولی به عنوان بافومت.

این توضیح کراولی از ریشه شناسی نام « بافومت» در کتاب او با نام «اعترافات آلستر کراولی» نوشته شده در سال ۱۹۲۹ آمده است:

“من به مدت شش سال این نام را به عنوان شعار در انجمن OTO برگزیدم و همیشه تلاش کردم راه مناسبی برای نوشتن آن بیابم . می‌دانستم که می‌بایست هشت حرف داشته باشد و تشابهات و تناسبات عددی و ادبی آن نیز باید به گونه‌ای باشد که بتواند مفهومی را که پژوهشگران در مورد آن دریافته بودند برساند و مشکلاتی را که باستان شناسان از رفع آنها در مانده بودند حل نماید … یک نظریه در مورد این نام این است که آن نمایانگر کلمات ؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟ به معنی غسل تعمید عقل و خرد است؛ دیگر آن که، بافومت تحریفی است از عنوان «پدر میترا». نیازی نیست که بگوییم پسوند “R” این نظریه را تقویت می‌کند. من کلمه را آنگونه که جادوگران بیان می‌کنند جمع نمودم و به عدد ۷۲۹ رسیدم. این عدد در هیچ یک از آثار کابالیستی من وجود نداشت و بنابراین برایم بی‌معنی بود. با این وجود این عدد توان سوم عدد ۹ بود. کلمة ؟؟؟؟ ، عنوان اسرارآمیزی که مسیح به پیتر در مقام بنیان کلیسا اعطا نمود، دارای همین ارزش است. تاکنون جادو قابلیت‌های مهمی را از خود نشان داده است! او مشکل ریشه شناسی را حل نمود و مشخص نمود چرا شوالیه‌های معبد این نام را برای بت خود برگزیدند. بافومت همان «پدر میترا»، سنگ مکعبی بود که در گوشه معبد قرار داشت”.

بافومت یک چهره مهّم در «تلما» (Thelema) ، سیستم پیچیده‌ای که او در اوایل قرن بیستم بنیان نمود. کراولی در یکی از برجسته‌ترین آثار خود “Magic, Liber ABA” ، کتاب چهارم، بافومت را یک خدای دوجنسی می‌نامد:

“شیطان وجود ندارد . این یک نام دروغین است که برادران سیاه پوستمان برای ایجاد «اتحاد» در تفرق گنگ و جاهلانه خود ساخته‌اند. شیطانی که دارای یگانگی باشد می‌تواند خدا باشد …«شیطان» بطور تاریخی خدای هر کسی است هرچند که خود شخص دوست نداشته باشد…. این مار،‌ «ابلیس»،‌ دشمن انسان نیست، اما اوست که خدایان را درمیان ما به وجود آورد و به خیر و شر آگاه است؛ او ما را به «شناخت خود» دعوت کرد و آغاز آنرا آموخت. او «شیطان» کتاب توث و تمثیل او بافومت است،موجودی دو جنسی که تعبیری از مفهوم رمزآلود  رسیدن به کمال را ارائه می کند … پس او زندگی و عشق است. ترجمه ی این نماد به زبان عبری (عین)ayin است ،‌  به معنای چشم، چرا که او نور است و تصویر دایره البروج او «جدی» است،‌ بز جهنده‌ای که نشانه آزادی است”.

Ecclesia Gnostica Catholica”  بخش کلیسایی (O.T.O (OrdoTempli Orientis  در محافل روحانی خود می‌خوانند : «و من به مار و شیر، راز رازها، بافومت اعتقاد دارم.» بافومت وحدت آشفتگی و سردرگمی،‌ انرژی مؤنث و مذکر، اندام تناسلی مرد و رحم زن است.

 .

کلیسای شیطان

اگر چه کلیسای شیطان «آنتون لاوی» اساساً یک انجمن مخفی نیست ، اما همچنان یک مجموعه ی راز آلود برجسته باقی مانده است . این سازمان که در سال ۱۹۶۶ تأسیس شد «مهر بافومت» را به عنوان نشان رسمی خود برگزید.

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-2.gif

مهر بافومت، نماد رسمی کلیسای شیطان،‌ بز مندس در یک ستارة پنج پر وارونه است. این مهر احتمالاً به شدت تحت تأثیر تصویر «کلید جادوی سیاه»‌ بوده است.

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-6.gif

تصاویری از  La Clef de al Magie Noire = کلید جادوی سیاه

به عقیده آنتون لاوی، شوالیه‌های معبد بافومت را به عنوان نمادی از شیطان می‌پرستیدند. بافومت حضور پررنگی در مناسک کلیسای شیطان دارد، چرا که این نماد در بالای محراب (قربانگاه) قرار دارد.

در انجیل شیطانی (شیطان پرستی)، لاوی نماد بافومت را اینگونه توصیف می‌کند:

“نماد بافومت را شوالیه‌های معبد برای پرستش شیطان استفاده می‌کردند، در طول قرن‌ها، این نماد نام‌های متعددی به خود گرفته است. در میان آنها می‌توان به «بز مندس»، «بز هزار جوان»، «بز سیاه»، «بز یهودا» و شاید مناسب‌ترین آنها «بزقربانی» اشاره نمود.

بافومت نمایانگر قدرت تاریکی است که با باروری زایشی بز در آمیخته است. ستاره پنج پر در نوع «اصیل» خود تصویر مردی را در پنج گوشه ستاره احاطه کرده است – سه گوشه در بالا و دو گوشه در پایین – که نشان دهنده ماهیت روحانی انسان است. در شیطان پرستی این ستاره برای اینکه بتواند سر بز را در خود جای دهد وارونه نشان داده می‌شود – شاخ‌های بز که نماد دوگانگی یا ثنویت است، به علامت دعوت به مبارزه رو به بالاست؛ سه گوشه وارونه دیگر، سه گانگی (تثلیث) را انکار می‌کند. اعداد عبری در اطراف این نماد که ریشه در اصول جادوگری کابالا دارد کلمه “Leviathan” ، به معنی مار بزرگ آبهای عمیق یا همان شیطان است. این اعداد در پنج گوشه ستاره وارونه قرار دارند.”

در فرهنگ عامه

ارجاعات به بافومت بیشتر به دلیل تأثیر آلیستر کراولی و آنتون لاوی بر فرهنگ عامه در سراسر فرهنگ عامه وجود دارد. در بعضی از موارد،‌ مانند گروه‌های هوی متال، اشارات نسبتاً واضح‌تر و ابهام آورترند – این گروه‌ها به هیچ وجه تأثیرپذیری از مکاتب علوم سری را بر تصورات خود پنهان نمی ‌کنند و در واقع در بیشتر مواقع این تاثیر پذیری را نوعی افتخار میپندارند . تعدادی از آنها از این قرارند

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-7.jpg

گروه موسیقی دت متال با نام کرگدن – جلد Zos kia Cultus

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-10.jpg

گروه موسیقی دت متال با نام قتل دالیای سیاه – جلد آلبوم مناسک

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-13.jpg

مریلن منسون – جلد آلبوم «سوپر استار ضد مسیح»

.

 در روند اصلی فرهنگ سازی (“بصورت سازمان یافته”) اشارات بسیار مبهم و مخفی ‌تر هستند. اشارات برای مخاطبان جوان وجود دارند . اما بسیاری آنها را نمی‌فهمند و تشخیص نمی‌دهند . اینها چند نمونه‌اند:

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-18.jpgصحنه‌ای از یک بازی آنلاین معروف به نام “Ragnarok”‌

.

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-22.jpg

 بافومت در پوستر ” نمایشگاه و جشنواره بازی های رایانه ای تهران ” .

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-1.gifتطابق جز به جز این بز با بافومت!

 .

بسیاری دیگر از این ارجاعات پنهانی را فقط کسانی که «چشم تیزبین» دارند می‌بینند.

.

نتیجه

بافومت خلق مرکب نمادگرایی ادراک کیمیا از طریق اتحاد نیروهای مخالف است. جویندگان علوم سری معتقدند با دستیابی به نیروی زندگی می ‌توان جادو و آگاهی حقیقی معنوی را تولید نمود. تصویر بافومت، اثر الیفاس لوی در برگیرنده چندین نماد بود که به کوندالینی (Kundalini) – قدرت مارپیچ – اشاره می ‌کند ، قدرتی که در نهایت به فعال نمودن غده صنوبری که به «چشم سوم» نیز معروف است، منجر می‌شود. بنابراین از دیدگاه علوم سرّی، بافومت نماد این فرآیند مخفی است.

با این وجود، در طول زمان این نماد بر چیزی بسیار بیشتر از مفهوم مخفی صرف خود دلالت داشته است. بافومت به واسطه مجادلات بسیار و با توجه به نوع دیدگاه به نماد خیر و شر در علوم سرّی مبدل شده است.

در واقع هدف نهائی نماد «بز قربانی» نماد جادوگری ، جادوی سیاه و شیطان پرستی است. شاید حقیقت هیولا مانند و بی‌تناسب بودن این نماد به نزدیک ساختن آن به مرتبه ای از بدی و رسوائی که از هیچ صدمه ای به ادیان سازمان یافته فروگذار  نباشد٬ کمک کرده و در عین حال مخالفان این ادیان  را بسوی خود جذب کند.

پس از قرن‌ها مخفی کاری٬ نیرنگ٬ شعار و تبلیغات و اطلاعات نادرست در دو سوی این طیف آیا می‌توانیم بدرستی سوال اصلی را که این مقاله مطرح می‌کند پاسخ دهیم : « بافومت کیست؟» آیا نماد شیطان است یا خود دارای حقیقتی معنوی است؟ نماد خیر است یا شر؟ پاسخ در خود این نماد نهفته است: هر دو!

در افسانة‌ مصری ، توت هرمس قدرت میانجیگری میان خیر و شر را داشت تا هیچ یک از این دو بر دیگری غلبه نکن د. بافومت حصول این تکلیف کیهانی را در یک مقیاس بسیار کوچکتر در خود داراست. زمانی که تعادل کامل در سطح شخصی حاصل شود، یک تازه وارد به علوم سرّی می‌تواند یک دست را رو به آسمان و دیگری را رو به زمین برگرداند و این اصل متعارف کیمیایی را که در طول هزاران سال تکرار شده است، اعلام نماید : «همانقدر که رو به بالا، رو به پایین».

منبع : تربت

 

sadagh بازدید : 6230 سه شنبه 27 فروردین 1392 نظرات (0)

 

اسامی شیاطین

بائل:

اولین و بزرگترین شیطان (جنی ) که حضرت سلیمان آنرا به بند کشید بائل نام داشت . شیطانی نامرئی که در اشکال گوناگون ظاهر می شد گاهی وقتها مانند گربه و بعضی وقتها مانند یک وزغ و گاهی اوقات بصورت یک مرد که اورا می شناسید. بائل بیش 66 سپاه از شیاطین را فرماندهی می کند و فرماندهی منطقه جنوب با اوست .

آگارس:

دومین شیطان(جنی ) بود که حضرت سلیمان آنرا به بند کشید. فرماندهی منطقه شرق بر عهده این شیطان بود. معمولا خود را بصورت یک مرد سوار بر تمساح و یا یک پیرمرد آرام نشان می دهد. آگارس علاقه زیادی برای بردن آبروی انسانهای مومن و روحانی دارد. آگارس جنی است که مسئول بوجود آمدن زلزله می باشد. 31 سپاه از شیاطین تحت اختیار او هستند.

واساگو:

معروف به شاهزاده شکست ناپذیر . از نظر طبیعت و رفتار مانند آگارس عمل می کند. سپاهیان او هستند که به انسانها کمک می کنند تا از امور مخفی و پشت پرده سر در بیاورند . او تسلط فوق العاده ای به اتفاقاتی که در گذشته رخ داده دارد.

سامیجینا:

علامت اصلی این جن(شیطان) آن است که در مقابل انسانها بصورت الاغ و یا اسب ظاهر می شود. این شیطان صدای بسیار خشنی داشته و 30  سپاه از شیاطین را رهبری می کند.او شعبده بازی  و سحر به انسانها می آموزد ، بعلاوه آنکه مسئولیت ارواح انسانهایی که با بار گناه زیاد می میرند نیز با اوست.

مارباس:

معروف به روح پنجم . او رهبریست بسیار توانا بصورت یک شیر بزرگ ظاهر می شود اما اگر انسانی از او بخواهد خود را بشکل انسان می کند.همیشه در حاله ای از ابهام و راز سخن می گوید و به انسان از بیماریها خبر می دهد. او هنر و دانش و علم مکانیک را بخوبی می داند. 36 سپاه از شیاطین تحت فرمان او هستند.

والفور:

ششمین جنی (شیطانی ) که حضرت سلیمان آنرا به بند کشید . او شاه بزرگ است با تنه شیر و سر دختری ایرانی . او در نظر  بیننده همیشه آشنا می آید. اما از این آشنایی سوء استفاده کرده و چیزهای روحانی مختلفی را از انسان به سرقت می برد. 10 سپاه از شیاطین تحت فرمان او هستند.

آمون :

این شیطان بسیار بزرگ و قدرتمند است . او شمایل گرگی را دارد که بدن مار دارد و شعله های آتش را از دهانش به بیرون استفراغ می کند. بعضی وقتها به شکل انسانی با دندان سگ ظاهر می شود و یا به مانند کلاغ سیاه . او جنی است که از گذشته و آینده خبر می دهدو بین دوستان اختلاف و تفرقه می اندازد. 40 سپاه از شیاطین تحت فرمان او خدمت می کنند.

 بارباتوس :

هشتمین جنی (شیطانی ) بود که حضرت سلیمان آنرا به بند کشید. قدرت فراوانی دارد . آواز پرندگان و پارس کردن بی وقفه سگها بخاطر اوست . او همان جنی است که به ساحران کمک می کند تا مکان گنجینه ها و دفینه ها را بیابند. او بعضی وقتها انسانها را به نیکی دعوت می کند و معمولا علاقه زیادی به برقراری ارتباط با انسانهای قدرتمند دارد.بیش از 30 سپاه از شیاطین تحت فرمان او هستند.

پایمون :

نهمین شیطان . شیطانی بزرگ و بسیار قدرتمند. معمولا خودش را بصورت مردی نشسته بر جماد شتر که یک ترامپت نیز بر دست خود دارد و تاج با شکوهی نیز بر سر دارد. آری او خالق و خدای موسیقی است . این شیطان از تمامی علوم سر در می آورد . این مهم میسر نمی شود مگر آنکه ساحر او را به نوعی وادار به پاسخگویی کند.آنچه که در دل زمین و دریا هست را می داند.200 لشگر از شیاطین تحت فرمان او هستند.آنچه که در باره این شیطان جالب است که بدانید آن است که بعضی از اعضای سپاه او را ملائکه تشکیل می دهند(5 سپاه از 200 سپاه). البته سپاهش به جهت بزرگی 2 فرمانده به نامهای لابال و آبالی دارد.

بائر:

دهمین جن( شیطان ) که حضرت سلیمان اورا به بند کشید . او معمولا بصورت خورشید ظاهر می شود.او استاد فلسفه و اخلاق و هنر و منطق است و اطلاعات بسیار زیادی درباره گیاهان دارد . فضل و بخشش زیاد است.50 سپاه از شیاطین تحت فرمان او هستند.

جوشیون :

شیطانی قدرتمند و قوی . همه چیز را درباره گذشته و حال و آینده می داند. معانی را بخوبی می داند. معمولا پاسخ دهنده ای توانا به سوالات بشر است.عطا ، افتخار و عزت  و دوستی برایش هیچ ارزشی ندارد. بیش از 40 سپاه از شیاطین تحت فرمان او هستند.

سیتری :

دوازدهمین شیطانی که حضرت سلیمان او را به بند کشید.شاهزاده ای بزرگ که سر پلنگ و تنه گاو به همراه بال دارد. اما پس از طرد شدن گاها بشکل بشر و بسیار زیبا مقابل انسان ظاهر می شود. حتی گاهی وقتها بصورت زن برهنه و زیبا ظاهر می شود. این همان شیطانی است که عشق بسیار شدید را بین زن و مرد ایجاد می کند. 60 سپاه از شیاطین تحت فرمان او هستند.

بلد یا بیلد :

سیزدهمیم جن(شیطانی ) که حضرت سلیمان او را به بند کشید . سیمایی بس مهیب دارد. معمولا اورا سوار بر اسبی رنگ پریده با آلات موسیقی در دستانش می بینند . در اولین ملاقاتش با انسان ها معمولا خود را بسیار خشمگین نشان می دهد. مواجه با او به شجاعت خیلی زیادی نیاز دارد. بیشتر در نواحی جنوب و شرق دیده می شود . اگر در تعامل با او ساحری نا توان باشد بیلد او را نابود خواهد کرد. ساحرانی که با این شیطان بیعت کرده اند معمولا حلقه ای از جنس نقره بر دست چپشان به نشان بیعت در دست دارند. این شیطان مهارت خاصی در ایجاد عشق میان زنان و مردان دارد. 85 سپاه از شیاطین تحت فرمان او خدمت می کنند.

لرایخا :

چهاردهمین جنی( شیطانی )   که حضرت سلیمان او را به بند کشید . شیطانی است بسیار قدرتمند . او معمولا خود را بصورت تیر اندازی که لباسی سبز رنگ به تن دارد نشان می دهد. ساحران از او درباره نتیجه جنگها و مسابقات در سرتاسر دنیا سوال می کنند ( او همه را می داند).30 سپاه از شیاطین تحت فرمان او خدمت می کنند .

الیگوس:

پانزدهمین جن (شیطانی ) که حضرت سلیمان او را به بند کشید. شیطانی بسیار قدرتمند  که خودش را بصورت سربازی که پرچم در دست دارد نشان می دهد و گاهی وقتها بصورت مار ظاهر می شود.او از مطالب پنهانی خبر دارد . بخصوص آنکه عاقبت و سرنوشت سربازان در میدان نبرد را می داند.60 سپاه از شیاطین تحت فرمان او هستند.

زپار :

شانزدهمین جنی (شیطان) که حضرت سلیمان اورا به بند کشید . در مقابل انسان معمولا بصورت سربازی با لباس و زره بر تن ظاهر می شود . او او عامل اصلی است که باعث می شود زنان بطور ناگهانی عاشق مردی شوند.البته تخصص خاصی در بدبخت کردن و بی ثمر کردن آن عشق نیز دارد. این شیطان 26 سپاه از شیاطین رده پایین را رهبری می کند .

بوتیس :

هفدهمین جن (شیطان) که حضرت سلیمان او را به بند کشید . او به انسانهای خائن و زشت خو و بد نهاد کمک می کند تا امیالشان را عملی کنند . گاهی وقتها در مقابل انسان بصورت انسانی که شمشیری نورانی در دست دارد ظاهر می شود. همه چیز را درباره گذشته می داند.

بادین :

هجدهمین جن (شیطان) که حضرت سلیمان اورا به بند کشید . ظاهرش مردی قوی هیکل با دم مار که نشسته بر اسبی رنگ پریده . او خواص گیاهان را بخوبی می داندو سنگ های گرانبها و با ارزش را بخوبی می شناسد. این شیطان استاد نقل و انتقال است . بطور ناگهانی می تواند یک انسان را از کشوری به کشور دیگر منتقل کند. بیش از 30 سپاه از شیاطین در اختیار و فرمان او هستند .

سالوس :

نوزدهمین شیطانی ( جن ) که حضرت سلیمان او را به بند کشید . او بسیار شجاع بوده و همیشه او را به شکل سربازی سوار بر تمساح با تاجی بر سر می بینند.او تبحری خاص در ایجاد عشق میان زنان و مردان دارد . 30 سپاه از شیاطین تحت فرمان او هستند.

پورسون :

بیستمین جن (شیطانی) که حضرت سلیمان او را به بند کشید . او خوش منظر بوده و بصورت مردی با چهره شیر ظاهر می شود.گاهی وقتها بصورت آدمی خائن و بدنهاد که سوار بر خرس است ظاهر می شود.قبل از امدنش صدایی مانند صدای ترامپت شنیده می شود.او از همه امور پنهانی باخبر است و می تواند گنجینه ها را پیدا کند.و همه چیز را درباره گذشته و حال می داند. او می تواند بدن انسان را گرفته و او را به پرواز در آورد. تسلط او به امور زمینی واقعا کم نظیر است. این شیطان در برخی امور الهی نیز اطلاعات دارد. 22 سپاه از شیاطین تحت فرمان او هستند .

 

بعضی از اسامی شیاطین جنی عبارتند از : 1 - حارث2- زهاء 3- خنزب 4- ولهان 5- خناس 6 - ابلیس

الحارث : اسم شیطان در آسمان است

خنزب : شیطان مخصوص نماز که انسان را در نماز وسوسه می کند .

الزهاء : شیطان ویژه شب که بندگان را به خواب بیشتر فرا می خواند.

ولهان : شیطان مامور وضو که انسان را وسوسه می کند وضو را بدون ((بسم الله الرحمن الرحیم )) به پایان برساند.

خناس: شیطانی که در سینه ها وسوسه می کند .

ابلیس : رهبر شیاطین جنی است که از دستور خداوند سبحان سر پیچی کرد و از در گاهش رانده شد .

 

در بحث پیرامون شیطان پرستی ابتدا لازم است دو واژه را معنی کنیم:شیطان و پرستش .

شیطان در اخبار و روایات یک لقب است و نه یک اسم.یعنی برخلاف تصور خیلی ها که گمان ی کنند شیطان نام جنی است که بر حضرت آدم (ع) سجده نکرد، شیطان یک صفت و لقب است و ممکن است به هر کس اطلاق شود و لذا می بینیم در قرآن کریم شیطان را جمع بسته بلکه بالاتر به انسان ها اطلاق کرده.

شیطان پرستی

در بحث پیرامون شیطان پرستی ابتدا لازم است دو واژه را معنی کنیم:شیطان و پرستش .

شیطان در اخبار و روایات یک لقب است و نه یک اسم.یعنی برخلاف تصور خیلی ها که گمان ی کنند شیطان نام جنی است که بر حضرت آدم (ع) سجده نکرد، شیطان یک صفت و لقب است و ممکن است به هر کس اطلاق شود و لذا می بینیم در قرآن کریم شیطان را جمع بسته بلکه بالاتر به انسان ها اطلاق کرده.

آن جنی که بر حضرت آدم(ع) سجده نکرد نامش ابلیس است.نه تنها ابلیس بلکه برخی اجنه و حتی انسان هایی که دارای بعضی خصوصیات باشند،شیطان لقب می گیرند. در رأس این خصوصیات سرپیچی از فرمان خداوند متعال و دعوت و ترغیب سایر افراد به سرپیچی است . این یعنی چه؟یعنی گاهی شیطان ما دوستمان است،گاهی استادمان،گاهی همکارمان،گاهی خانواده مان و بلکه حتی بالاتر؛گاهی خودمان شیطان می شویم.

پرستش در لسان قرآن چیست؟ آیه ای می آورم؛خودتان قضاوت کنید.

«آیا ندیده ای آنکس را که هوای خودش را معبود خود ساخته؟ »

چگونه چنین چیزی ممکن است که کسی خودش معبود خودش باشدجز این که عبودیت و پرستش چیزی جز اطاعت نیست؟

نتیجه:شیطان پرستی چیزی جز اطاعت از شیاطین جنی و انسی نیست که گاهی هم نقاب ها و پوشش های گول زننده دارند . و هرچه غیر از آن باشد به زبان خودمانی سرکاری است؟؟؟؟.

شیطان پرستی واقعیی از لسان قرآن این است و وظیفه ما مقابله با آن . درمورد راه های مقابله با شیاطین انس وجن درآینده سخن خواهیم گفت اگر خدا بخواهد.

و اما آنچه امروزه به عنوان شیطان پرستی متداول است، کم کم دارد به نوعی تحریف اذهان از شیطان پرستی واقعی و تا حدّی هم ترویج فراماسونری تبدیل میشود . این واقعیت را که لژهای فراماسونی تاریخچه طولانی و نفوذ و ثروت فراوانی دارند از ما پوشیده نیست . از مصدق و فروغی بگیرید تا فرانسوا اولاند و بوش،همه شان در ارتباط با این لژها هستند .(البته بنده برای اثبات فراماسون بودن تک تک افرادی که نام بردم سند دارم)

واما وظیفه ما در این حیطه بصیرت سیاسی و هوشیاری کامل است البته یادمان نرود آنچه از همة قدرت ها بالاتر و برتر است، قدرت تنها آفریدگار هستی یعنی خداوند متعال است و اوست که پیروز نهایی است .

الهی،عابد دون معبود است...این شیطان پرستان پست تر از ابلیس اند.(الهی نامه علامه حسن زاده)



چه طور شیاطین جنی و انسی و در راس آن ابلیس و انگلیس و اسرائیل و امریکا و ... شیعیان را از امام زمانشان غافل کرده اند که از شیعه جز اسمی و از مذهبش جز رسمی باقی نمانده است !!؟؟
[/b]

 

از شیعیان (اسمی حدود 500 میلیون شیعه در جهان داریم )
شیاطین ...

عده ای را مشغول ثروت اندوزی... که طبق روایات اهل بیت مذموم است
عده ای را را مشغول به زن و هوس بازی و بی حجابی و ... که طبق قران و روایات گناه بزرگی است

عده ای را را مشغول به لغویات مثل سریال و فوتبال نگاه کردن که طبق قران مومنان کسانی اند که از لغو و بیهود با بزرگواری دوری میجویند
عده ای را مشغول به موسیقی و خوانندگی که از بن حرام است طبق روایات اهل بیت
خلاصه همه را مشغول به گناه و دنیا و شئونات آن کرده اند
......................................................
عده ای را هم که حریف نشده اند به این کارهای حرام و لغو مشغول سازند به دین غلط و ناقص و ضعیف و ... کشانده اند ...

برای مثال :
عده ای از شیعیان را فقط مشغول نماز و حج و ... مثل سنی ها شده اند طبق روایات
عده ای را مثل خوارج و ... طبق روایات از حقیقت دین چیزی نمی دانند
عده ای را از امام زمان غافل ... طبق روایات بزرگترین گناه غفلت از ولی خداست
عده ای را از دعا برای فرج غافل ... طبق روایات در زمان غیبت هلاکند کسانی که برای فرج دعا نکنند
باز هم باید گفت که دشمنان از راه دین هم ، همه را منحرف کرده اند
...............................

و فقط و فقط و فقط یک عده کم از این خطرات حفظ شده اند به خاطر اینکه مشغول به دعا و انتظار و تلاش و خودسازی و زمینه سازی و تبیلغ و ... برای امام زمان اند
که متاسفانه شیطان در اینجا هم وارد شده و انها را هم به انحراف کشانده چون بسیاری از آنها با اینکه امام زمانی هستند اما اهل دعا برای فرجش نیستند و ...
چرا که امام حسن عسکری علیه السلام میفرمایند
همه در اخر الزمان هلاک میشوند مگر کسانی که به امامت حضرت مهدی عج ثابت قدم بوده (این عده قبلی که مشغول امام زمان شده اند فقط تا اینجا پیش امده اند )
و در ادامه حدیث حضرت میفرمایند و به توفیق الهی برای تعجیل در فرجش دعا کنند
که در اینجاست که به فرموده امام حسن عسکری سلام الله علیه همه هلاک شده اند و غربال شده اند چرا که اهل دعا برای فرج نیستند
برای مثال ...
شیاطین عده ای از این شیعیان یا منتظران ضعیف را این طور گمراه کرده اند :

عده ای فقط در فکر علائم ظهورند و ...طبق روایات باید منتظر بغتتا هم باشند = ظهور ناگهانی بنابر این باید هر لحظه منتظر ظهور باشند نه اینکه بیش از حد به علائم بپردازند و از اصل موضوع که دعا برای فرج است غافل شوند
عده ای فقط در پی دیدار و ملاقات با حضرتند و ...که طبق روایات این برای فرج خود ماست نه فرج مولای غریب ما و ما باید در فکر فرج حضرت باشیم نه خودمان و از نفس خارج شویم
عده ای در شناخت حق و باطل در اشتباهند و ... طبق روایات پناه بر خدا ...
عده ای در فکر توقیت هستند.... که طبق روایات توقیت دقیق کذب الوقاتون اما میتوانند ظهور را نزدیک بدانند طبق روایات
عده ای در فکر تطبیق آنهم نادرست هستند ... و طبق روایات از اصل موضوع که دعا بری فرج است غافل می مانند

بله دشمنان همه شیعیان را از شیعه به محب نزول داده اند و همه شان را از امام زمان عج و دعا برای فرجش غافل کرده اندو خیلی ها را هم گمراه کرده اندالبته این گروه ها هیچ کدامشان در اصل شیعه نیستند و محبان ضعیفی هستند که حالا یک محبت و ارادتی به اهل بیت دارند طبق روایات اهل بیت شیعه پیرو امامش است قدم به قدم مو به مو شیعه در ایمان و اخلاق و پاکی نمونه است شیعه از گناه مبراست شیعه از یاد و نام امام زمانش غافل نیست شیعه منتظر واقعی امام است شیعه سلمان و ابوذر و مقداد و امثال اینها هستند شیعه به ناموس مردم نگاه نمیکند شیعه لقمه شبه ناک نمی خورد شیعه به مردم و مستضعف کمک میرساند چه مادی چه معنوی شیعه خیر خواه و خوش اخلاق است نه امثال من حقیر و گناه کار و غافل از امام زمان عج و غافل از دعا و ... که محبی بیش نیستیم و سر گرم دنیا و فوتبال سریال و پول و زن و قدرت و ثروت و سیاسی بازی و ... هستیمدر بین این 500 میلیون شیعه 313 شیعه حقیقی نیست وگرنه امام زمان عج ظهور میکردندامام موسی الكاظم‏ سلام الله علیه نیز در این رابطه می فرمایند :
لَو كانَ فِيكُم عِدَّةُ أهلِ بَدرٍ لَقامَ قائمُنا؛
اگر به تعداد اهل بدر ( شیعه كامل ) در ميان شما شیعیان ( محبان ) بود ، قائم ما قيام مي‏كرد/ مشكاة الأنوار ، ص ۱۲۸
و اما ... تنها گروهی رستگار واقعی اند که به فرموده امام عسکری علیه السلام برای تعجیل در فرج دعا کنند و به فرموده امام رضا تولی و تبری داشته باشند که کمال دین برائت از دشمنان اهل بیت است
در کل شیعه کامل باشند اینها از اصحاب مولا صاحب الزمان عج هستند بقیه ی مجبان که اهل دعا برای فرج نیستند زیانکارند در دنیا و برزخ ، اما جهنمی نیستند امام سجاد علیه السلام میفرمایند شیعیان ما از برزخ بترسند در آخرت شامل شفاعت ما میشوند
یعنی شیعیان ( محبان غافل ) تاوان گناهانشان را در دنیا و برزخ میدهند و در این 2 عالم پاک میشوند
التماس دعای فرج / اکثروا الدعا بتعجیل الفرج

 

انواع شیطان
گرچه در اذهان عموم مردم لفظ شیطان اشاره به فرد خاصی به نام ابلیس است که در اثر نافرمانی خداوند از درگاه الهی رانده شد.
اما حقیقت این است که شیطان دو نوع است:
1-
شخصی‏
2-
وصفی‏
داستان سجده نکردن ابلیس بر حضرت آدم و سرپیچی از فرمان الهی از نوع اول است و شیطان وصفی نوعی از شیطان است که صفات و ویژگیهای شیطان در او هست و این نوع شیطان هم در جن وجود دارد و هم در انس. بنابراین شیطان مفهوم وسیعی دارد که می‏شود آنرا در مورد هر موجود طغیانگر و هر قدرت بدکار و فتنه انگیزی به کار برد.
قرآن هشدار می‏دهد که:
وسواس خناس تنها در میان یک گروه، جماعت و یا در یک قشر، و یک لباس خاص نیست بلکه در میان تمام جن و انس وجود دارد. در هر لباس و جماعتی یافت می‏شود بنابراین باید مراقب همه آنها بود، او لشگریان زیادی از جنس جن و انس دارد و نام شیطان بر همه آنها اطلاق می‏شود، همچون سردمداران کفر و ظلم و شرک و مفسدان و دوستان ناباب و همنشینان منحرف و نویسندگان و گویندگان فاسد و وسایل ارتباط جمعی وسوسه گر.
بلکه گاهی در میان شیاطین انسی افرادی پیدا می‏شوند که از شیاطین جن بدترند. در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده است که به ابوذر فرمود: «هل تعوذت بالله من شر شیاطین الجن و الانس؟» آیا از شر شیاطین جن و انس به خدا پناه برده‏ای؟ عرض کرد آیا شیاطینی از انسانها نیز وجود دارد؟
حضرت فرمود: «نعم هم شر من شیاطین الجن»: «بله آنها از شیاطین جن بدترند

 

 

 

 

 

نظور از عبارت(رب اعوذ بک من همزات شياطين) چيست؟ مگر ما چند شيطان داريم؟


1
ـ کلمه شیطان از نظر لغویین بزرگ :
لسان العرب گفته است:
شَطونٌ: طويل أَعوج.(دراز کج )
شَطَنَ عنه: بَعُدَ.(از آن دور شد)
الشاطِنُ: البعيد عن الحق‏. (دور از حقّ )
الشاطِنُ: الخبيث.
الشيطانُ:حَيَّةٌ له عُرْفٌ.( ماری است که دارای مو است ؛ یا دارای یال است)
انّ العرب تسمي بعض الحيّات شيطاناً ، و قيل: هو حية له عُرْفٌ قبيح المَنْظَر. (همانا عرب بعضی از مارها را شیطان می نامد ، و گفته شده آن ماری است که مو داشته و قیافه ای زشت دارد.)
الشيطان: كل عات متمرد من الجن و الإِنس و الدواب شيطان‏. ( هر مستکبر گردن کشی ، چه از جنّ باشد و چه از انسان و چه از حیوان ، شیطان است.)
در مفردات راغب اصفهانی آمده است:
«
ابو عبيدة گفته است شيطان اسمى است براى هر فرد پليد و بدخوى از جنّ و انس و حيوانات.
لذا در قرآن کریم کلمه شیطان در مورد انسان به کار رفته است.
«
وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطينَ الْإِنْسِ وَ الْجِن‏.ــــ اينچنين در برابر هر پيامبرى، دشمنى از شياطين انس و جنّ قرار داديم.»( الأنعام : 112)
«
وَ إِذا لَقُوا الَّذينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى‏ شَياطينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ . ـــــ و [منافقان ] هنگامى كه افراد باايمان را ملاقات مى‏كنند، مى‏گويند: ما ايمان آورده‏ايم (ولى) هنگامى كه با شيطانهاى خود خلوت مى‏كنند، مى‏گويند: ما با شمائيم ؛ ما فقط (آنها را) مسخره مى‏كنيم.»( البقرة : 14 )
شیطان به امر مضطرب نیز گفته می شود. عرب در مثل می گوید: ما ليلة الفقير الّا شيطان (شب فقير و بينوا چيزى نيست مگر شبى با اضطراب) و هر خوى زشت و ناپسندى هم در انسان خوى شَيْطَانِي ناميده شده پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «الحسد شيطان و الغضب شيطان»( حسد شیطان است و غضب شیطان است.)
در لغتنامه التحقيق‏ گفته است:
أنّ الأصل الواحد في هذه المادّة: هو الميل عن الحقّ و الاستقامة و تحقّق العوج و الالتواء. و هذا المعنى يتحقّق في الجنّ و الانس و الحيوان و غيرها، و لكنّ كلمة الشيطان ينصرف إطلاقه الى الجنّ، ثمّ الى الانس بقرينة، ثمّ الى الحيوان. ( اصل واحد در مادّه شطن انحراف از حقّ و راستی و تحقق یافتن کجی است. و این معنی در جنّ و انس و حیوان و غیر آنها تحقق پذیر است ؛ لکن اگر کلمه شیطان مطلق گفته شود مراد جنّ است ؛ سپس با قرینه انسان مراد است و در رتبه سوم حیوان است.)
حاصل مطلب:
از قول لغویین چنین بر می آید که کلمه شیطان به هر موجود مضرّ و منحرف و پلید گفته می شود ، و اختصاصی به جنّهای مضرّ ندارد ؛ لکن جنّهای مضرّ از مصادیق بارز واژه شیطان هستند ؛ میکروبها بیماری زا نیز از آن جهت که موجوداتی زیان آورند می توانند مصداق واژه شیطان باشند. لذا کلمه شیطان را در روایات بهداشتی نمی توان به سادگی بر شیاطین جن ّ اطلاق نمود ؛ چون کشفیّات علمی قرینه هستند که مراد از شیطان در این روایات میکروبها هستند.

2
ـ طبق آنچه گفته شد معلوم می شود که گروهی از جنّها و انسانها جزء شیاطین محسوب می شوند.
منظور از شیاطین انس ، انسانهایی هستند که مانند شیاطین جنّ بر ضدّ خدا و دین او اقدام نموده ، انسانها را با انواع فریبها از راه خدا دور می سازند یا اعمالی شیطانی انجام می دهند. بر همین مبنا بود که امام خمینی ـ قدس سرّه ـ حکومت آمریکا را شیطان بزرگ لقب دادند. پس شیاطین انس از حیث بشر بودن تفاوتی با انسانهای عادی ندارند و تنها از نظر فکری و اعتقادی و عملی در مسیر شیاطین جنّ قرار داشته ، دانسته یا نادانسته کارمندان شیطان می باشند.
شیاطین جنّ نیز منحرفین و کفّار جنّ را گویند که کارشان وسوسه ی جنّهای مومن و انسانهاست. رئیس و بزرگ این شیاطین ، جنّی است به نام حارث که به خاطر عبادت زیادش در جمع ملائک داخل شده بود ؛ و در جریان سجده بر آدم (ع) نافرمانی و گردنکشی نمود و از جمع ملائک رانده شد. و چون بنای آزار انسانها را گذاشت و تبدیل به موجودی مضرّ گشت ، او را شیطان گفتند. و چون از رحمت خدا نامید گشت ، او را ابلیس گفتند ؛ چون ابلیس یعنی ناامید. آنگاه گروهی از جنّها و انسانها نیز راه او را پی گرفتند و شیاطین انس و جنّ نامیده شدند. لذا لفظ شیطان عامّ است و لفظ ابلیس خاصّ. شیاطین انس و جنّ را حزبُ الشیطان نیز می گویند. « اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ ــــ شيطان بر آنان مسلّط شده و ياد خدا را از خاطر آنها برده؛ آنان حزب شيطانند! بدانيد حزب شيطان زيانكارانند. » (المجادلة:19)
از برخی روایات چنین استفاده می شود که اکثر شیاطین جنّی از فرزندان خود ابلیس می باشند ؛ و از میان فرزندان او تنها یکی ایمان آورده به اسم « هام بن هیم بن لاقیس بن ابلیس » که به دست حضرت نوح (ع) توبه نمود و از نیکان گشت و در زمان رسول الله(ص) خدمت حضرت رسید و توسّط امیرمومنان (ع) قرآن را آموخت. نیز در روایات آمده که تعداد شیاطین جنّ دو برابر بنی آدم است. باز در روایات وارد شده که شیاطین فراوانی گرد مومنان می چرخند چنانکه مگسها گرد گوشت می چرخند.

نقش شیاطین در زندگی انسان

در مقاله حاضر نویسنده با معرفی شیطان و شیاطین انسی و جنی، به نحوه القائات و وسوسه های آنها به انسان می پردازد و به برخی روشهای آنها برای گمراهی انسانها و تأثیرگذاری بر زندگی فردی و جمعی بشر اشاره می کند اینک با هم آن را از نظر می گذرانیم.
بازخوانی ماهیت و نقش شیطان
شیطان به عنوان کسی که با سرکشی از فرمان های خداوند در مسیر تکاملی دیگران قرار می گیرد، دشمن واقعی انسان است. این موجود می تواند ابلیس و یا جنیان و یا نوع بشر باشد. از این رو قرآن در آیات بسیاری به شیاطین جنی و انسی اشاره می کند و در سوره ناس به انسان گوشزد می کند که از شر شیاطین انسانی و جنی به خداوند پناه ببرد، زیرا شیاطین به دلیل دو رویی و نیرنگ، رفتاری را در پیش می گیرند که آدمی را می فریبد و به نام دوست کینه و حسادت و حقد خویش را چون خنجری از پشت بر جان آدمی و زندگی پاک و طیب او وارد می سازد و از مسیر تکامل و رشد و بالندگی فردی و اجتماعی باز می دارد.
هر چند که در بسیاری از آیات، واژه شیطان بر نماد اصلی شیطنت یعنی ابلیس جنی بار می شود ولی این مورد از باب انطباق و بیان مصداق کامل و تمام است و انصراف به مصداق اتم و کامل، مخصص عموم معنایی و مفهومی آن نیست و معنای آن را به این فرد کامل، اختصاص نمی دهد. از این رو، رفتارها و کردارهایی که در قرآن به شیطان به معنی ابلیس نسبت داده می شود می توان بر هر موجود شیطنت بازی از انسان و یا جن صدق کند. بنابراین وقتی از القائات شیطانی سخن به میان می آید می تواند به هر فرمان رمزی و وسوسه و الهامی اطلاق شود که از سوی شیاطین انسی و جنی القا می شود.
برخی از نظریه ها و سبک های زندگی که از سوی برخی از کشورها و مجامع به ظاهر علمی ارایه می شود و در داخل جامعه اسلامی از سوی برخی دیگر از دوستان ایشان تکرار و واگویه و یا بومی سازی می گردد در این حوزه قرار می گیرد.
بازخوانی نقش شیطان در زندگی با توجه به آموزه های وحیانی قرآن به معنی آن است که قرآن همواره زنده است و همانند خورشید بر جهان آدمی و محیط زیست او نورافشانی می کند. زنده بودن آیات به این معناست که با توجه به مصادیق امروزی باید آیات را تطبیق کرد و به تعبیر علامه از روش جری و تطبیق بهره برد.
اگر در گذشته قومی به نام واقفیه به عنوان «مغضوب علیهم» نامیده می شدند، امروز می تواند فرقه های باطلی باشند که در گوشه و کنار ایران و جهان اسلام به عنوان فرقه های مذهبی قدعلم می کنند و اگر در گذشته «مغضوب علیهم» به یهود و غاصبان خلافت و مانند آن اطلاق می شد امروز بر گروه های دیگر تطبیق داده می شود.
نقش تخریبی که قرآن برای شیاطین جنی و انسی بیان می کند نشان می دهد که آدمی با دشمنان خطرناکی رو به رو است که جز تباهی و نابودی او را نمی خواهند و از آن جایی که شناخت جامع و کاملی از توانایی ها و قدرت های آدمی دارند می کوشند با روش های مقبول و مورد پسند آدمیان در درون دل ها و یا جوامع آنان نفوذ کرده و آنان را از درون، مدیریت و مهار کرده و ولایت خود را بر ایشان اعمال نمایند.
خداوند از مؤمنان می خواهد با شناخت از این دشمنان خطرناک، خود را برای مقابله با هر گونه توطئه و دسیسه آنها آماده سازند. در این جا به برخی از رفتارهای شیاطین برای تاثیرگذاری در زندگی فردی و جمعی بشر اشاره و راه های مقابله با آن در حد امکان براساس آیات توضیح داده می شود.
القائات شیطانی
شیاطین سخنان باطل و ناروای خویش را هرگز به طور مستقیم بیان نمی کنند بلکه آن را آراسته و با بهره گیری از همه سازوکارهای روان شناسی و آرایه های ادبی در بهترین و زیباترین شکل عرضه می کنند. خداوند در آیه ۱۱۲ سوره انعام به ظاهر پسندیده و زیبای کلام و نظریات و برنامه های آنان اشاره می کند و می گوید: یوحی بعضهم الی بعض زخرف القول غرورا؛ آنان سخنان تزیین شده و آراسته ای را به یک دیگر القا می کنند که جز غرور در آن چیزی نیست.
بارها در جامعه دیده شده که عده ای از دوستان آمریکا و هواداران نظریه لیبرال دمکراسی غربی نظریه هایی را در قالب علمی از آمریکایی ها گرفته و آن را در شکل بومی سازی شده در جامعه به صورت گفتمان طرح می کنند و با بهره گیری از روش روان شناسی غرقه سازی، جامعه را در جو و فضایی قرار می دهند تا ناخواسته همان مسایل را تکرار کند.
بهره گیری از همه اصول روان شناسی و مردم شناسی و آرایه های ادبی و کلامی، این امکان را به آنان می بخشد تا با ظاهری زیبا، کالای بنجل و بی ارزش خود را عرضه کنند و گروهی را فریب دهند. شگفت این که قرآن بیان می کند اولین کسانی که در دام القائات شیطانی قرار می گیرند کسانی هستند که به عنوان دوستان آنان در داخل حرکت می کنند. این سخنان و القائات شیطانی و نظریه های به ظاهر علمی و آراسته و مفید، موجبات غرور و فریب دوستان داخلی ایشان را فراهم می کند و گمان می کنند به بلندترین و کامل ترین نظریه های علمی و سازنده دست یافته اند و آن را ناخودآگاه تحت تاثیر غرور بی جا تکرار می کنند و بی آن که دارای پشتوانه علمی و مردمی باشد می کوشند تا آن را اجرایی کنند و این گونه است که از نظر قرآن نخستین زیان کنندگان همان دوستان فریب خورده ایشان هستند.
تاکید بر واژگان «زخرف القول» و «غرور» بر این اساس است که این نظریه ها و آموزه های دستوری و برنامه های القایی از سوی شیاطین بیرونی، تنها دارای ظاهری آراسته و فریبنده است و در دورن از محتوای بلند و قابل قبول تهی است. از سوی دیگر شیوه بیان و ارائه آن از سوی شیاطین بیرونی به گونه ای است که دوستان درونی آنان را گرفتار غرور می کند و این گمان در آنان تقویت می شود که می توانند بدان اعتماد کرده و برای دست یابی به قدرت و حکومت از آن شیوه ها و برنامه ها سود برند، در حالی که این واژگان و برنامه ها و نظریه های القایی جز غرور و فریب چیزی نیست.
خداوند در آیات ۲۲۱ و ۲۲۵ به برخی از برنامه های فریبنده شیاطین بیرونی اشاره می کند که چگونه با خط دهی و ترسیم خطوط اصلی و جزیی می کوشند تا دوستان داخلی شان از آنها بهره برده و اهداف شیاطین بیرونی را اجرایی کنند. در این آیات سخن از کسانی است که با تولید اشعار و ترانه های باطل و زشت و نابهنجار می کوشند جو جامعه را آلوده و فضا را برای نفوذ افکار و اندیشه های باطل فراهم سازند.
در جهان امروز این روش هر چند در شکل و قالب ترانه های زشت و زننده ادامه دارد و برخی از ترانه سرایان با القاء مفاهیم و واژگان زشت، فضای نابهنجار را گسترش می دهند و بر انجام زشتی ها و بزهکاری ها تشویق می کنند ولی با بهره گیری از ابزارهای جدیدتر آن را به روز کرده اند در حال حاضر شیاطین داخلی متاثر از شیاطین بیرونی و القائات آنان مفاهیم زشت و زننده ای را در شکل فیلم ها و تصاویر ماهواره ای به سمت وسوی دوستان خویش می فرستند و آنان همان مفاهیم و فیلم ها را تکرار می کنند تا زمینه های هنجارشکنی جمعی را فراهم آورند.
قرآن در این آیات به مومنان جامعه هشدار می دهد که اگر می خواهید دوست را از دشمن بشناسید به کسانی بنگرید که با بهره گیری از القائات شیاطین، بیرونی، واژگان و مفاهیم زشت را در جامعه گسترش می دهند و با تولید سوژه های تو خالی جذاب، مردم را به هر سوی می کشانند.
استفاده
از فطرت زیبائی دوستی
تاکید آیات بر این که شیاطین با بهره گیری از روان شناسی و ابزارها و سازوکارهای موردپسند اقدام می کنند از آن روست که آدمی را زمانی می توان به هر سمت و سو کشاند که براساس فطرت و طبیعت ذاتی او امری زیبا و پسندیده به وی نمایانده و مفاهیم باطل در قالب های پسندیده به وی عرضه شود. آن گاه است که افراد جامعه ناخودآگاه به هر سمت و سویی که آنان می خواهند حرکت می کنند. این همان چیزی است که قرآن از آن به «وادیهیمون» تعبیر می کند.
این القائات شیطانی همواره مورد رضایت منکران به خدا و معاد (انعام آیه ۱۱۲ و ۱۱۳) دروغگویان گناهکار (شعراء آیه ۲۲۱ و ۲۲۳) شاعران منحرف (همان) و در زمان ما فیلم سازان منحرف و هنرمندان زشت کار و نیز کسانی است که به خدا کافر هستند (انعام آیه ۱۱۲ و ۱۱۳)؛ زیرا آنان کسانی اند که سود خویش را در زشت کاری می جویند و افزایش نابهنجاری در جامعه و دامن زدن به آن موجب می شود تا شرایط برای بهره گیری و استثمار و استعمار آن فراهم تر گردد و آنان بتوانند مردم را به هر سویی که می خواهند ببرند و برگرده شان سوار شوند.
تاثیرپذیری از شیاطین
البته در هر جامعه ای گروهی از افراد سست ایمان و بیمار دل وجود دارد که اگر زمینه های مناسبی برای آنان فراهم شود به سوی باطل و زشت و نابهنجار گرایش می یابند و در صورت سلامت جامعه در مسیر کمالی قرار می گیرند.
نخستین کسانی که تحت تاثیر القائات شیاطین بیرونی و دوستان درونی و داخلی آنان قرار می گیرند همین گروه بیماردلان هستند (حج آیه ۵۲ و ۵۳) اینان انسان های عاطفی و احساسی هستند که تحت تاثیر جو و فضای فرهنگی و گفتمان ها قرار می گیرند و اگر گفتمان به شکلی باشد که نابهنجاری ها را القا کند بدان سمت کشیده می شوند و خود ناخودگاه و یا آگاهانه بدان دامن می زنند.
دومین دسته از تاثیرپذیرندگان گفتمان ها و غرقه سازی های دشمنان و شیاطین، برخی از دوستان نادان و ناآگاه هستند که متاثر از زیبایی ها و زخرف القول دشمنان عمل می کنند. خداوند در آیه ۱۲۱ سوره انعام به مدیران و مسئولان سیاسی و اجتماعی و فرهنگی هشدار می دهد که مواظب این گروه باشند؛ زیرا هنگامی که دشمنان به دوستان داخلی خود مسایل و مفاهیمی را القا می کنند آنان با بهره گیری از همین فضای جهل و نادانی سود جسته و به مجادله و گفت وگوی جدلی می پردازند و شبهاتی را القا می کنند که دوستان نادان جذب این القائات شیطانی می شوند. بنابراین ضرورت آمادگی برای مقابله با شبهات و القائات جدلی آنان امری لازم و بایسته است و زمینه های فرهنگی به گونه ای باید فراهم شود که به سرعت به مقابله با این گفتمان جدلی و شبهات شیطانی برخیزند تا عموم افراد جامعه که توده مردم معمولی و عادی هستند از آن متاثر نشوند.
تزیین و بهره گیری از آرایه ها
چنان که گفته شد انسان به طور طبیعی و فطری به زیبایی ها گرایش دارد؛ زیرا کمال را در زیبایی ها می بیند و چون آدمی به کمال گرایش دارد و از نقص گریزان است، به زیبایی ها دل می بندد. این مساله خود عاملی مهم برای فریب و گمراهی آدمی می شود و لذا شیاطین با بهره گیری از انواع مسایل فریبنده و زیبا، به جنگ ملتی می روند که می کوشد به کمال دست یابد و شکوفایی را تجربه کند.
خداوند در آیه ۱۱۲ به مسئله بهره برداری شیاطین از هنر تبلیغاتی و آراستن باطل و نظریه های نادرست و رفتارهای نابهنجار خود برای فریب توده مردم اشاره می کند و می فرماید این گونه رفتارها همواره در طول تاریخ وجود داشته است و در برابر هر پیام آور حق، دشمنانی بوده اند که با آراستن کلام باطل و نظریه های خلاف وحی و حق و حقیقت می کوشیدند تا جایگزین هایی برای آن قرار دهند. از این رو گفته شده در برابر هم علم حقی که در طول تاریخ افراشته شده ده ها و صدها علم باطل همانند و هم رنگ آن افراشته شده و می شود.
مهم ترین نقشی که ابلیس به عنوان سرمدار و نماد حرکت های شیطانی در این حوزه بازی می کند این است که هر باطلی را به گونه ای تزیین می کند که بتواند مردم را بفریبد و به سوی هبوط و سقوط بکشاند. (انفال آیه ۱۱۲)
خداوند در آیه ۴۸ سوره انفال به نمونه تاریخی تزیین ابلیس اشاره می کند و می گوید ابلیس به یاران خویش چنین القا کرده بودکه آنان پیروزند و می توانند باحمله به پیامبر(ص) و یارانش، جامعه را در امنیت قرار دهند و سنت های خود را حفظ کنند.
درحقیقت تلاش شیطان این است که سنت ها و قوانین باطل و خرافی را به شکلی تزیین کند که مورد پسند باشد. در همین آیه سخن از تزیین اعمال و رفتار دوستان شیاطین است که چگونه ابلیس آن را می آراید. چنان که اعمال زشت برخی ها چون فرعون را برای او آراست و برای وی و دوستان درباری اش چنین القا کرد که اعمال و رفتار شما درست است و اگر به موسی ایمان آورید شما را از سرزمینتان بیرون می راند و عزت و اقتدارتان را تصاحب می کند.
آیه ۴۲ و ۴۳سوره انعام نیز به این نقش تزیین گر و آراستن شیاطین اشاره می کند و در آیه ۶۳ سوره نحل آن را به تمام طول تاریخ بشریت تعمیم می دهد.
این گونه بود که تزیین اعمال نادرست و نابهنجار مردم موجب شد تا قوم عاد و ثمود با وسوسه های شیطانی و تزیین او، گرفتار خشم و عذاب الهی شوند. (عنکبوت آیه ۳۸)
شبهه افکنی
شیاطین جنی و انسی همواره می کوشند تا شبهات مختلف را در جامعه القا و مردم را از پذیرش حق و اطاعت آن بازدارند. (حج آیه ۵۲) این شبهات همه حوزه ها را شامل می شود و بیش ترین تلاش شیاطین این است که حوزه بینشی و اعتقادی انسان ها را مورد هجوم شبهات خویش قرار دهند تا تزلزل در آن، موجب تغییر در رفتارهای ایشان شود. این گونه است که دشمنان همواره نوک تیز حملات خویش را به سوی اعتقادات و باورهای مردم می گیرند.
شبهات اخیری که در غرب از سوی شیاطین و دوستان ایشان در داخل تکرار می شود شبهاتی است که اصل وحی را مورد تهدید قرار داده و بنیاد اسلام را تضعیف می کند. در این حالت است که خداوند از مومنان می خواهد در برابر این گونه شبهه افکنی های دشمنان به خداوند پناه ببرند. البته خداوند خود حفظ دین و اصل آن را تضمین کرده است (حج آیه ۵۲) ولی بر ماست که خود را در برابر دشمنان و القائات آنان آماده کنیم.
شیاطین نقش های بسیار مخربی در زندگی بشر دارند که در این جا به تعداد محدودی از آن ها اشاره شد و بیان همه آنها مقاله ای تفصیلی می طلبد.

 

sadagh بازدید : 201 سه شنبه 27 فروردین 1392 نظرات (0)

 

دانته آلیگیری

دانته آلیگیری (زادهٔ فلورانس در سال ۱۲۶۵ و درگذشتهٔ راونا در سپتامبر ۱۳۲۱ میلادی) شاعر اهل ایتالیا بوده‌است. وی در سیاست زادگاه خود عاملی موثر بود. نوشته‌های دانته در ادبیات ایتالیا و سراسر اروپا موثر افتاده‌است.

دانته در دوران زندگی خود دست به انتشار کتاب‌های متعددی زد که معروف‌ترین آن‌ها «کمدی الهی». «زندگانی نو»، «ضیافت»، «سلطنت»، و «آهنگ‌ها» است. کتاب «کمدی الهی» در سه بخش نگاشته شده‌است: دوزخ، برزخ و بهشت.

زندگانی

او در شهر فلورانس به‌دنیا آمد.[۱] تاریخ تولد دانته به درستی مشخص نیست، اما باور عمومی بر این است که این تاریخ در حدود سال ۱۲۶۵ میلادی بوده‌است. این تاریخ استنتاجی است بدست آمده از اتوبیوگرافی دانته در کتاب کمدی الهی-دوزخ که به صورت کنایه آمیز گفته‌است: «در نیمه راه سفر زندگانی...». با توجه به انجیل میانگین عمر آدمی ۷۰ سال است ولذا این «نیمه راه سفر زندگانی» برابر با ۳۵ سال خواهد بود. از سوی دیگر نوشتن کمدی الهی در سال ۱۳۰۰ میلادی آغاز گردیده[۱۳۰۷ هست نه ۱۳۰۰] و با این حساب که دانته در زمان نوشتن کمدی الهی ۳۵ سال داشته، عددی برابر ۱۲۶۵ میلادی برای سال تولد او به دست می‌آید. برخی از اشعار قسمت بهشت از کمدی الهی شواهدی را بدست می‌دهند که بر مبنای آنها دانته در برج جوزا به دنیا آمده‌است، از جمله اینکه می‌گوید: «همچنان که با دوگانگان جاویدان در حال چرخ زدن بودم، آشکارا از تپه‌ها تا خروجی‌های رود زمینهایی خرمنکوبی شده را دیدم که ما با دچار سبعیت میکرد»، اما نیمی‌توان اینها را به عنوان عباراتی قطعی از جانب دانته برای ولادتش قرار داد.

در دوران کودکیش شهر فلورانس مدام بین دسته‌های رقیب یعنی گیلیبینی‌ها و گوئلف‌ها دست به دست می‌شد. تا سرانجام گوئلف‌ها (که خانواده دانته هم از آنان بودند) بر شهر چیره شدند. طولی نکشید که بین خود گوئلف‌ها نیز اختلاف افتاد و خود به دستهٔ سیاه‌ها و سفیدها تقسیم شدند. دانته در چنین دوران پرآشوبی کودکی و نوجوانی خود را سپری کرد، از تحصیلات نخستینش اطلاعی در دست نیست ظاهراً وی در دانشگاه بولونیا و در مکتب خانه برادران کهتر (Frati Minori) در شهر سانتا کروچه تحصیل کرد ولی بخش عمده رشد فکری و فلسفی خود را مرهون دانشمند بزرگی به نام «برونتو لاتینی» (Brunto Latini) بود که در سرود پانزدهم «دوزخ» از او به تفصیل و احترام یاد کرده‌است.

در این دوران کودکی بود که عشق افسانه‌ای و معروف دانته یعنی «بئاتریکس پورتیناری» آغاز شد هر چند هرگز به وصال ختم نشد. ده سال بعد نخستین نغمه‌های عاشقانه خود را به خاطر او سرود. دانته در سال ۱۲۹۳ (یکسال پس از مرگ بئاتریکس) با زنی به نام جما (Gemma) از خاندان دوناتی (Donnati)، یک خانواده محترم فلورانسی، ازدواج کرد و از این ازدواج صاحب چهار فرزند شد. در همین احوال وی در چند زد و خورد بین نیروهای فلورانسی و دیگر همسایگانش شرکت کرد که مهمترینشان نبرد «کامپالدینو» بود. در حدود سی سالگی به فعالیت‌های سیاسی پرداخت. در سالهای ۱۲۹۶ و ۱۲۹۷ میلادی عضویت «شورای صد نفری» انتخاب شد و در سال ۱۳۰۰ به سمت سفیر به «سن جیمنیانو» رفت، دو ماه نیز در سال ۱۳۰۱ سمتی مانند «رئیس دیوان عالی کشور» را در شهر خود داشت و در این سمت دستکم ده نطق آتشین برضد پاپ «بوتیفاتسیوی هشتم» ایراد کرد که مایه همه بدبختی‌های بعدی وی شد.

در سال ۱۳۰۰ میلادی بین دو دسته سیاسی سفیدها که نماینده ثروتمندان شهر و دسته سیاه‌ها که از طبقات عامه طرفداری می‌کردند زد و خورد شدیدی روی داد که بر آتش کینه توزی‌های گذشته دامن زد. پاپ ظاهراً برای آرامش و به راستی برای گسترش نفوذ خود کاردینال «آکوئاسپارتا» را به فلورانس فرستاد ولی وی نتوانست کاری انجام دهد، این بار پاپ از «شارل دو والوا» برادر «فیلیپ لوبل» پادشاه فرانسه کمک گرفت. این مساله فلورانسیان را بسیار نگران کرد و دسته سفیدها که در آن وقت روی کار بودند سه نفر را به عنوان سفیر فوق العاده نزد پاپ فرستادند تا او را از این فکر منصرف سازند، دانته یکی از این سه نفر بود. اندکی پس از آغاز این سفر بود که شارل دو والوا و نیروهای پاپ پیروزمندانه وارد فلورانس شدند و دسته سفیدها را از آنجا راندند و زمام امور را به دست سیاه‌ها سپردند. این تغییر مقدمه تصفیه‌ای شد که بزرگترین قربانی آن دانته بود.

روز ۲۷ ژانویه ۱۳۰۲ نخستین حکم از سوی دادگاه فلورانس به زیان دانته صادر شد و او را غیابی به سوء استفاده از اموال دولتی متهم نموده و به پرداخت پنچ هزار فیورینو جریمه و دو سال تبعید از فلورانس و محرومیت همیشگی از حقوق مدنی محکوم کرد. چهل روز بعد حکم دیگری به زیان وی صادر شد و وی محکوم بدان شد که اگر به دست مقامات امنیتی و قضایی فلورانس بیفتد زنده زنده در آتش سوزانده شود. از آن پس یک دوران ممتد آوارگی و دربدری برای شاعر آغاز شد که تا پایان زندگی او ادامه داشت. از این تاریخ او دیگر همسر و دو دخترش را ندید چرا که به آنها اجازه ترک شهر را ندادند و تنها توانست دو پسرش را در اواخر زندگی ببیند.

یکی دو سال در شهر سیه نا (Sienna) گذراند. از آنجا به سن گودینو و ورونا (Verona) و سپس به پادووا (Padova) رفت و در همه جا با استقبال گرم زمامداران و بزرگان روبرو شد و دربارها و کاخها بر او گشوده بود.

چندی نیز از ۱۳۱۴ تا ۱۳۱۶ میلادی در شهر لوکا (Lucca) مقیم بود ولی آخرین منزل این سفر نزدیک به بیست ساله و معروفترینشان شهر راوِنا (Ravenna) بود. دانته در این شهر تا سال ۱۳۲۱ میهمان «کان گرانده دِلا اسکالا» بود و این فرد کسی است که کمیده الهی را دانته به او اهدا کرده‌است. در تابستان این سال وی را کنت دا پولنتا، زمامدار شهر، به عنوان سفیر فوق العاده به یک مأموریت خارجی فرستاد. در بازگشت از این مأموریت وی دچار تب ناگهانی شدید شد و این تب در شب ۱۴ سبتامبر ۱۳۲۱ میلادی او را به کام مرگ کشید. در این هنگام ۵۶ سال داشت. در ساعت آخر گفت: «کاش در خانه خود مرده بودم».

پس از مرگش فلورانسیان دادو فریاد به راه انداختند که جسد شاعر و نابغه بزرگ خود را پس بگیرند اما راونایی‌ها زیر بار نرفتند و این بار فلورانسی‌ها لشکرآرایی کردند تا «خاک راونا را به توبره بکشند» و جسد دانته را پس بگیرند. اما این بار «برادران کهتر» راونا دست به حیله زدند و فلورانسیان را فریب دادند و جسد بزرگترین میهمان شهر خود را در خاک خویش نگه داشتند. امروز آرامگاه دانته در شهر راوناست.

  • کتاب دوزخ دانته، ترجمه از متن ایتالیایی؛ با مقدمه و شرح و حواشی از شجاع الدین شفا، تهران:امیرکبیر،۱۳۴۷. ۲-۰۳۹۷-۰۰-۹۶۴.

1.                       مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا، «Dante Alighieri»، ویکی‌پدیای En، دانشنامهٔ آزاد

2.                       (بازیابی در ۳۰ آگوست ۲۰۱۰).

   

 

sadagh بازدید : 198 پنجشنبه 15 فروردین 1392 نظرات (1)

بر اساس این گزارش، هنگام آتش‌سوزی در مدرسه اسلامی رانگون، بسته بودن درهای خوابگاه باعث شد نوجوانان نتوانند به موقع فرار کنند. گفته می‌شود که مسؤولان خوابگاه از ترس ناامنی و حمله احتمالی، درهای خوابگاه را بسته نگه داشته بودند. این مدرسه، بخشی از یک مسجد است که ۷۵ کودک و نوجوان برمه‌ای در آن زندگی می‌کردند. بیشتر نوجوانان موفق به فرار شدند، اما عده‌ای که گرفتار شده بودند، بر اثر "خفگی ناشی از دود" و همینطور "سوختگی شدید" جان خود را از دست دادند.

بی بی سی افزود: «پلیس ضدشورش در اطراف مدرسه مستقر شده است تا اعتراض احتمالی مردم را کنترل کند. مردم محلی بیم آن دارند که این آتش‌سوزی با درگیری‌های اخیر مذهبی در نقاط مختلف برمه ارتباط داشته باشد. از آخرین روز اسفند 1391 تا کنون دست‌کم ۴۰ نفر در حمله به اقلیت مسلمان در این کشور کشته شده‌اند. روز دوم فروردین 1392 (۲۲ مارس) در شهر "میکتیلا" شرایط فوق‌العاده اعلام شد. درگیری در این شهر باعث ویرانی بسیاری از خانه‌ها و ساختمان‌ها شده است. هزاران مسلمان هم از این شهر مرکزی گریخته‌اند.»

"تین تارسو" رئیس بخش برمه‌ای بی‌بی‌سی، درباره این موضوع می گوید: «در حال حاضر تنش میان مسلمان و بودائیان بسیار بالاست، اما دولت در تلاش است که شرایط را کنترل کند. رئیس‌جمهور این کشور هم تلویحا گفته است که اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، ممکن است ارتش وارد مناطق ناآرام شود.»

تعداد صفحات : 12

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    از سايت ما رضايتداشتيد؟
    ايا از خود راضي هستيد؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 112
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 16
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 44
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 123
  • بازدید ماه : 1,010
  • بازدید سال : 6,242
  • بازدید کلی : 127,553
  • مهدي

    دعا كنيد براي ظهور

    حضرت مهدي